چکیده:
پرسش اساسی این جستار ناظر به این مطلب اسـت کـه چگونـه مـی تـوان نظریـة معناداری نزد ملاصدرا را طراحی کرد. جستار حاضر می کوشد تا پـس از اشـاره بـه نکات روشی هم چون بیان نسبت سمانتیک ، متافیزیک ، و معرفت شناسی بـر اسـاس اصل «درستی تفکیک و نادرستی تقدیم » و نیز تفکیک های سه گانه میان زبان طبیعی و زبان منطقی ، تعیین کوچک ترین واحد معناداری ، و نقش فاعل شناسا در معناداری به نظریة معناداری نزد صدرالمتالهین نزدیک شود. از جملـة نتـایج جسـتار حاضـر می توان به ترجیح زبان منطقی بر زبان طبیعی مبتنی بر عقل منطقی و برهانی ، تعیـین واژه و جمله به منزلة کوچک ترین واحدهای معناداری مبنی بر نظریة لحاظ ها و عدم دخالت فاعل شناسا مبتنی بر نقش اعدادی و نظریة صدور و جعل ثانی اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
دوم آن که به نظر ما کسانی که قائل به تقدم معرفتی سمانتیک بر معرفت شناسی انـد میـان تفکیک و تقدیم این امور خلط کرده اند؛ درست است که مباحث سمانتیک و احکـام آن هـا متفاوت و جدا از مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی اند اما ایـن تفکیـک و تفـاوت بـه معنای ترتیب و تقدم یکی بر دیگری نیست ، بلکه اعتبارها و لحاظ ها گوناگون است .
اگر تقدم از سـنخ معرفتی نباشد باید پرسید که چه نوعی است ؟ به هر روی به نظر می رسـد کـه اگـر قائـل بـه تقـدم سـمانتیک بـر معرفـت شناسـی و هستی شناسی باشیم باز می توانیم بر اساس تناظر و ارتباطی که میـان ایـن سـه مقـام ایجـاد می کنیم به بازسازی هر کدام از این مقام ها بر اساس دیگری اقدام کنیم و اگر قائل به ارتباط میان مباحث معرفت شناسی و فلسفة منطق باشیم آن گاه می توان سخن از نسبت میـان یـک مقام و مقام دیگر را مطرح کرد.
جوادی آملی اثبات بساطت مفهوم موجـود را یـک بحـث عقلی می دانند هرچند که لغوی ممکن است بر اساس عقل عرفی و زبان طبیعی لفظی را که برای یک معنای مشتق وضع کرده است مشتمل بر مفاهیم مرکب بپندارد اما حکـیم بطـلان این پندار را با عقل منطقی و برهانی اثبات می کند (همان : ٣٠٨).