چکیده:
باور به جامعیت دین اسلام در تنظیم قواعد زندگی سیاسی باعث شده مساله نظام سیاسی مطلوب دال مرکزی گفتمان اسلام سیاسی باشد. امام خمینی(ره ) و ابوالاعلی مودودی از جمله اندیشمندان مهم جریان اسلام سیاسی هستند که مساله نظام سیاسی مطلوب در کانون توجه آنها بوده است . این دو اندیشمند اسلامی در دوره زمانی مشابهی زندگی میکردند، هر دو بحران استعمار خارجی و استبداد داخلی را درک میکردند، بنابراین طبیعی بود تامل در مورد مدل نظم سیاسی مطلوبی که جهان اسلام را از بحران رها سازد، در کانون اندیشه ورزی آنان قرار داشته باشد. فرض این مقاله این است که علیرغم ابتنای بنیان های فکری این دو اندیشمند بر مبانی گفتمانی دو جریان متفاوت اسلام گرایی یعنی شیعه و اهل سنت ، بحران جوامع اسلامی افق معنایی این دو اندیشمند مسلمان را همسو نموده به گونه ای که مبانی یکسانی را برای حکومت در نظر گرفته اند و الگویی از نظام سیاسی را میتوان از اندیشه های سیاسی آنان استخراج کرد که با آنچه شاخص های مردم سالاری دینی است مطابقت دارد: هر دو به نقش دین در تنظیم قواعد زندگی سیاسی باور دارند؛ هر دو «اقتدار جمعی» و «مشارکت عمومی» را میپذیرند و شورا را به عنوان مهمترین سازوکار تصمیم سازی و ساختار سازی در نظام اسلامی مورد تاکید قرار میدهند. در این پژوهش با استفاده از نظریه بحران توماس اسپریگنز، اندیشه سیاسی امام خمینی(ره ) و ابوالاعلی مودودی از دو منظر فرم و محتوا در مورد الگوی نظام سیاسی بررسی و مقایسه میشود.
خلاصه ماشینی:
فرض این مقاله این است که علیرغم ابتنای بنیان های فکری این دو اندیشمند بر مبانی گفتمانی دو جریان متفاوت اسلام گرایی یعنی شیعه و اهل سنت ، بحران جوامع اسلامی افق معنایی این دو اندیشمند مسلمان را همسو نموده به گونه ای که مبانی یکسانی را برای حکومت در نظر گرفته اند و الگویی از نظام سیاسی را میتوان از اندیشه های سیاسی آنان استخراج کرد که با آنچه شاخص های مردم سالاری دینی است مطابقت دارد: هر دو به نقش دین در تنظیم قواعد زندگی سیاسی باور دارند؛ هر دو «اقتدار جمعی» و «مشارکت عمومی» را میپذیرند و شورا را به عنوان مهمترین سازوکار تصمیم سازی و ساختار سازی در نظام اسلامی مورد تأکید قرار میدهند.
استدلال این مقاله آن است که در نتیجه بحرانی که جوامع اسلامی درگیر آن بوده اند اندیشمندان گفتمان اسلام سیاسی اگرچه هرکدام در بخشی از دنیای اسلام با چنین بحرانی مواجه بودند اما افق معنایی آنان در بسیاری از موارد همسو شده و راهکارهای مشابهی برای برون رفت از بحران ارائه کرده اند که با زیست جهان جوامع اسلامی همخوانی داشته باشد و با تکیه بر آموزه های دینی، مشارکت عمومی و اقتدار جمعی را تضمین نماید.
نتیجه گیری هدف این پژوهش بررسی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره ) و ابوالاعلی مودودی به عنوان دو اندیشمند گفتمان اسلام سیاسی بر اساس شاخص های نظریه مردمسالاری دینی بوده است .