چکیده:
سماع نوعی بوجد آمدن در هنگام از خود بدرشدگی عارفان است، که هویت آن را با مولانا میشناسند.
مولانا جلالالدین محمد بلخی، موسیقی و حقیقت نهفته در آن را دریافته، توانسته است بشنود که از هر ذره صدایی برمیآید و خدا را میخواند و این دریافت همواره او را از خود بیخود کرده و به سماعش واداشته است.
در این نوشتار پس از شرح نحوة سماع در زمان ابوسعید ابوالخیر و نیز زمان مولانا و بررسی ارتباطها و تفاوتهای آن دو، به کیفیت سماع در دورة مولانا پرداخته شده است.
Sama is a kind of trance like state of contemplative ecstasy befallen a mystic and it is identified with Moulana.
Moulana Jalal al-Din Mohammad Balkhi has recognized music and understood its hidden reality. He was able to hear the sound rising from every particle calling God and this realization perpetually moved him to practicesama.
In this articledescription of samaboth in Abu Said-e Abi al-khayr’sand Moulana’s time are given and then their connections and differences, and also the quality of sama in Moulana’s time are studied.
خلاصه ماشینی:
از ناگاه گویندگان رسـیدند و این غزل آغاز کردند: 3 یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی سماع که بیش تر با نام مولانا شـناخته شـده و بعـداز درگذشـت وی بـه صـورتی معین درآمده و کلا در طریقت مولویه (منسوب به مولوی) نماینده و سمبل این طریقـت گردیده، در اصل عربی از ریشۀ (سمع ) مأخوذ است که مانند (سمع ) و (سمع ) به صـورت مصدر و اسم می آید و معانی : شنیدن، شنواندن، گوش دادن سخنی که شنیده مـی شـود شهرت و نام نیک، یاد شدن، صدایی که از همۀ اشیا بدر مـی آیـد و ترانـه شـنیدن از آن فهمیده می شود و مجازا به معانی مختلفی از قبیل : رقـص ، نغمـه ، وجـد، حـال، مجلـس انس ، یادآوری اتفاقاتی که در گذشته رخ داده، گفتن و شـنیدن ترانـه هـای ترکـی از آن استفاده می گردد.
در حقیقت می توان گفت در دوران ابوسعید سماع دسته جمعی بعد از صرف غـذا انجـام می گرفته است ولی در زمان مولانا توصیه می شده که در حالت گرسنگی به سـماع بایـد پرداخت .