چکیده:
قصّهها و تمثیلات مثنوی مولانا جلالالدّین محمد بلخی، مقدّمة واقعی شناخت مثنوی و راه ورود به اقلیم ناشناختة آن است.
چون در تعلیم مولانا، حقیقت از شریعت جدایی ندارد و طریقت هم سرّ حال انبیا را نشان میدهد، از جست و جو در آن چه به حالات و مقامات انبیا و اولیا در مثنوی آمده است، سرّ طریقت و حقیقت را بهتر میتوان درک کرد. بدین گونه با تامّل در سرّ این گونه قصّههاست که میتوان به لطایف اسرار مثنوی راه یافت.
Stories and allegories in Masnavi Mawlana are true introduction to comprehend Masnavi and a path to enter it’s unknown realm.
Since in Mowlana’s teachings truth is inseparable from the spiritual law (Shari’at), and the spiritual way (Tariqu’at) also reveals the states of the soul of the prophets, by pursuing these states (Ahval) and stages (Maqamat) of the prophets and saints in Masnavi, one can better understand the secret spiritual path and the truth. Hence contemplation on such stories will enable one to unveil the mysteries in Masnavi in order to appreciate its subtilities.
خلاصه ماشینی:
بعلاوه، چون در تعلیم مولانا جلالالدین محمد، «حقیقت » از «شـریعت » جـدایی ندارد و «طریقت » هم «سر حال انبیا» را نشان می دهد، از جسـت و جـو در آن چـه بـه حالات و مقامات انبیا و اولیا در مثنوی آمده است ، سر طریقت و حقیقت را بهتر می توان درک کرد و بدین گونه با تأمل در سر این گونه قصه هاست که می توان به لطـایف اسـرار مثنوی راه یافت و مثنوی را نردبان آسمان و وسیلۀ عروج به آفـاق عرفـان تلقـی کـرد و بدین گونه قصه را که مقدمۀ مثنوی و وسیلۀ شناخت اجمـالی آن اسـت ، در عـین حـال نردبان آسمانی یافت که مثنوی می خواهد مخاطب خویش را به آن جـا هـدایت نمایـد و عروج بخشد.