چکیده:
داستان «امیرارسلان نامدار» یک نقالی شبانه در خوابگاه ناصرالدین شاه قاجار بود که توسط نقال باشی دربارش، نقیب الممالک، پرداخته و به قلم دختر شاه به رشته تحریر در آمد و علیرغم فضای اشرافی شکل گیری خود، به سرعت تبدیل به محبوب ترین و مشهورترین قصه عامیانه فارسی گردید. متاسفانه آثاری این چنین به دلیل ویژگی عامیانه بودن خود، هرگز آن چنان که باید و شاید مورد مطالعات ادب پژوهانه و خصوصا نمایش پژوهانه قرار نگرفته است. در این مقاله ابتدا به معادل اروپایی این گونه ادبیات که همان رمانس باشد پرداخته و سعی شده پاره ای از نظریات محقق بزرگ ادبی، نورتروپ فرای، در ساختار این داستانها بیان شود، سپس به داستان اصلی یعنی «امیر ارسلان نامدار» پرداخته شده است و به لحاظ نقاط برجسته نمایشی و قابلیت های تاتری مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
| رمانس(Romance) اگر بخواهیم جایی برای این سنخ داستان ها در ادبیات جهان بیابیم بدون شک آن جایگاه، گونه ای است که تحت عنوان رمانس دسته بندی شده است و جالب این که نقطه آغازین هر دو نمونه فارسی و اروپایی آن به قرون یازده و دوازده میلادی، مصادف با قرون پنج و شش هجری برمی گردد؛ یعنی زمان خلق اثری چون «سمک عیار» - که قدیمی ترین رمانس منثور بدست آمده ماست (قرن شش هجری قمری) - مقارن با آغاز نوع ادبی جدیدی در اروپاست که آن نیز اتفاقا برگرفته از زبان های بومی مناطق اروپایی است و از ماجراهای عجیب و غریب شوالیه ها و قهرمان های افسانه ای و عشق های دست نیافتنی این قهرمانان، حکایت دارد؛ داستان هایی نظیر: «چکامه هاوالاک دانمارکی» در قرن یازده میلادی، رمانس «کوروش کبیر»، رمانس «سرگوبن و شوالیه سبزپوش»، داستان عاشقانه «تریستان و ایزوت» و «ماجراهای آرتورشاه» که این دو نمونه آخر نوشته رمانس نویس مشهور قرن یازده میلادی، کرتین دوترواست.
در این داستانها همیشه تعدد ماجراهای شگفت انگیز که تعدد اشخاص و مکانهای متعدد را نیز طلب می کند، بر پرداخت های شخصیتی یا شخصیت پردازی پیشی می گیرد و تقدم دارد و این تنوع گاهی به بی پایانی نیز می انجامد؛ یعنی نویسنده دیگر خود قادر به جمع کردن ماجرا نیست؛ مانند داستان چند جلدی «سمک عیار» که بدون پایان رها می شود و هرگاه این گونه داستانها پایانی نیز داشته باشد، پایانی خوش و ارضاکننده برای قهرمان و بویژه خوانندگان است.