چکیده:
رسم خویدوده، از جمله مباحث مناقشه برانگیز و پرتکراری است که سال هاست در میان پژوهش گران در عرصه تاریخ ایران پیش از اسلام و دین زرتشت رایج است و پیرامون آن، بررسی های مختلفی صورت گرفته است. در این مقاله، مجموعه شواهدی را که به این رسم، اشاراتی مستقیم یا غیرمستقیم کرده اند، از متون مختلف گرد آورده ایم. این بررسی، پس از بحثی ریشه شناختی در ریشه یابی کلمه «خویدوده»، به ترتیب، شواهدی از ازدواج با محارم را در میان ایزدان و اساطیر در بین النهرین و ایران باستان، شواهدی از ازدواج با محارم در ایران از خلال آثار مورخان یونانی، شواهدی از ازدواج با محارم در متون میانه زرتشتی و سپس شواهدی از این آیین را در متون دوران اسلامی پی می گیرد و مواردی را نیز در کتاب شاه نامه فردوسی که می تواند مویدی بر این آیین باشد، بیان می کند.
Incest is one of the controversial and popular issues undertaken by the researchers in the history of Persia prior to Islam and Zoroastrianism and there has been numerous studies in this regard. In this essay a collection of records which directly or indirectly points to this issue has been compiled from different texts. This study first deals with an etymologic discussion about the word “ khovidoudah” followed respectively by the records of this sort of marriage among Gods، and myths in Transpotamia and the ancient Persia، Greek historians reference to incest in Iran in their works، records found in Middle Zoroastrian texts، and Islamic texts. Finally cases within Shahnameh which attest to this rite are introduced.
خلاصه ماشینی:
(بروسيوس ، ١٣٨٧، ٥٥) گروهي از پژوهش گران نيز ضمن مردود دانستن رواج اين آيـين در ميـان قـوم و ملّتي مشخّص ، آن را رسمي در حدّ خانواده هاي پادشاهي تلقّي ميکنند؛ زيـرا در ميـان پادشاهان عهد کهن ، نمونه هايي از ازدواج بين خواهر و برادر، مادر و پسر، پدر و دختر، و يا پيوند زناشويي ميان زن يا مرد با خواهر زاده و برادر زاده شان ديده مـيشـود کـه بـه «زناي با محارم شاه تباري» معروف است .
(بهار، ١٣٨٥: ٥٨) شواهدي در آثار مورّخان يوناني و خارجي و نيز شواهد تاريخي: بقايايي از ازدواج با محارم را که نمونه آن در شاه نامه ، همسري هماي با بـرادر يـا پدر و يا سياوش با يکي از خواهران خويش است ، در ازدواج هاي تاريخي ايران مـيتـوان ديد و آن زناشويي شاهان ايرانـي بـا خـواهران يـا دختـران خـويش اسـت ، مثـل ازدواج کمبوجيه با آتوسا، خواهر خويش و ازدواج اردشير يکم ساساني با دينک ، خواهر خـويش و شاپور يکم ساساني با آذر ناهيد، دختر خود، و نرسي ساساني با شاپور دختـک ، دختـر خود.
(بويس ، ١٣٧٥: ١١٥) رسمي که به تحقيق ، کمبوجيه ، آغازگر آن نبوده است ؛ زيرا در اين صـورت ، هـر قدر هم در مدّت کوتاه سلطنت خويش ، نفوذ شخصي اعمال کرد (بويس ، ١٣٧٥ ، ١١٦) شواهدي از متون ميانه ارداويرافنامه ١٢ که به نيوشاپور١٣، مفسّري که مشاور خسرو اوّل يا مردي هـم نـام بوده است ، اسناد داده ميشود و به احتمال زياد در اواخر قرن ششم ميلادي نوشته شده است ، از عروج قدّيس به آسمان به مدّت هفت روز سخن ميگويـد و قـدّيس در جريـان اين هفت روز، در مرتبه دوّم آسمان ، در ميان چيزهاي ديگر، ارواح آن کساني را ميبيند که چون آيين «خويت ودثه » را به جاي آورده اند و بـه زبـان ديگـر، زناشـويي همخـون کرده اند، از سعادت جاوداني برخوردار ميشوند.