چکیده:
پژوهندگان شاهنامه پیش از این اغلب به تشیع فردوسی، از گونه زیدی و دوازده امامی و اسماعیلی اشاره کردهاند. نگارنده نیز نظر اخیر را بـه حقیقت نزدیکتر میبیند زیرا 1- میان اسماعیلیان و دهقانان ایراندوست، پیوندهای بسیار نزدیک وجود داشته است و اهل تسنن پیوسته اسماعیلیه را به داشتن باورهای کهن ایرانی متهم میکردند؛ 2- فردوسی مانند ناصرخسرو اسماعیلی و اسماعیلیان، همراهی تشبیه و تنزیه را در شناخت خداوند سودمند میداند؛ 3- در مصراعی از دیباچه، خداونـد «نگارنده برشده گوهر» دانسته میشود که بر بنیان سخنان ناصرخسرو اسماعیلی، میتوان «برشده» را جوهر (در مقابل عرض) عقل و نفس کلی پنداشت که مایه همه آفرینش است؛
4- فـردوسی چون نـاصرخسـرو، بر بنیان حکمت اسماعیلی، دیگران را به ژرفنگری در کلام خداوند فرامیخواند که دستآورد آن میتواند دریافت بطن سخن خداوند باشد؛
5- وصف روند آفرینش در دیباچه، بدانچه اسماعیلیان و ناصرخسرو معتقدند، نزدیک است؛ 6- فردوسی چون ناصرخسرو اسماعیلی، از خداوند تنزیل (ناطق) سخن میگوید که خداوند تاویل (وصی) باید رمز سخنان او را بگشاید؛ 7- فردوسی همچون ناصرخسرو در ستایش خاندان پیامبر، از تعبیر «اهل بیت» استفاده میکند و برخلاف بسیاری از مورخان و جغرافیدانان سنیمذهب که چون از شهر تـوس سخن میگویند، یادی هم از امام رضا (ع) میکنند، اشارهای به این امام نمیکند که در نزدیکی او مدفون است. اگر چنین میکرد، دلیلی بر دوازده امامی بودن او میشد.
خلاصه ماشینی:
نگارنده نيز نظر اخير را بـه حقيقت نزديک تر مـيبينـد زيرا ١- ميان اسماعيليان و دهقانان ايران دوست ، پيوندهاي بسيار نزديـک وجـود داشـته است و اهل تسنن پيوسته اسماعيليه را به داشتن باورهاي کهن ايراني متهم مـيکردنـد؛ ٢- فردوسي مانند ناصرخسرو اسماعيلي و اسـماعيليان ، هـم راهـي تشـبيه و تنزيـه را در شناخت خداوند سودمند ميداند؛ ٣- در مصراعي از ديباچه ، خداونــد «نگارنـدۀ برشـده گوهر» دانسته ميشود که بر بنيان سخنان ناصرخسرو اسماعيلي، ميتـوان «برشـده » را جوهر (در مقابل عرض ) عقـل و نفـس کلـي پنداشـت کـه مايـۀ همـۀ آفـرينش اسـت ؛ ٤- فـردوسي چون نـاصرخسـرو، بر بنيان حکمت اسماعيلي، ديگران را به ژرف نگـري در کلام خداوند فراميخواند که دست آورد آن ميتواند دريافت بطن سـخن خداونـد باشـد؛ ٥- وصف روند آفرينش در ديباچه ، بدان چه اسماعيليان و ناصرخسـرو معتقدنـد، نزديـک است ؛ ٦- فردوسي چون ناصرخسرو اسماعيلي، از خداوند تنزيل (ناطق ) سخن مـيگويـد که خداوند تأويل (وصي) بايد رمز سخنان او را بگشايد؛ ٧- فردوسي هم چون ناصرخسرو در ستايش خاندان پيامبر، از تعبير «اهل بيت » استفاده مـيکنـد و بـرخلاف بسـياري از مورخان و جغرافيدانان سنيمذهب که چون از شهر تـوس سخن ميگويند، يادي هم از امام رضا (ع ) ميکنند، اشاره اي به اين امام نميکند که در نزديکي او مدفون اسـت .