چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش فرهنگپذیری و شبکههای اجتماعی مهاجران در مقصد با سلامت روانی آنها میباشد. روش انجام این مقاله پیمایشی بوده و از طریق ابزار پرسشنامهی ساختار یافته انجام گرفته است. جامعهی آماری مورد مطالعه مهاجران وارد شده به شهر طبس میباشد که تعداد 200 نفر از جامعهی آماری به شیوهی تصادفی خوشهای برای مطالعه انتخاب شدند. برای سنجش سلامت روانی از فرم 28 سوالی سازمان جهانی بهداشت و برای سنجش فرهنگپذیری از مقیاس بری استفاده شده است. از اعتبار صوری برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیات و تکنیک رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر برای سنجش مدل تحقیق استفاده شد. اینگونه فرض میشود که بین متغیرهای مستقل یعنی فرهنگپذیری، شبکههای اجتماعی، متغیرهای جمعیتشناختی و متغیر وابسته یعنی سلامت روانی مهاجران رابطهی معناداری وجود دارد. نتایج نشان میدهد که بین سلامت روانی و تحصیلات، سن، مدت اقامت، وجود شبکههای اجتماعی در مقصد و میزان فرهنگپذیری رابطهی معناداری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان میدهد که وجود شبکههای اجتماعی، فرهنگپذیری در مقصد، قومیت، جنسیت و وضعیت شغلی به ترتیب وارد معادلهی رگرسیونی شده و 58 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کردند.
خلاصه ماشینی:
سازگاری با محیط، هماهنگی با جامعه، مشارکت در فعالیتهای مدنی و Mental Health World Health Organization Brettell and Kemper Li et al Balbo and Marconi Marta Gommeltof Sakiara جمعی و احساس مسؤلیت از شاخصهای اساسی سلامت روانی محسوب میشوند.
اهداف جزیی در این تحقیق پاسخ به سؤالات ذیل است: - آیا میزان فرهنگپذیری در مقصد بر روی سلامت روانی مهاجران تأثیر دارد؟ - آیا وجود شبکههای اجتماعی در مقصد بر روی سلامت روانی مهاجران تأثیر دارد؟ - آیا متغیرهای جمعیتشناختی (سن، جنس، تحصیلات، منزلت شغلی، وضعیت تأهل و قومیت) بر روی سلامت روانی مهاجران تأثیر دارند؟ پیشینه پژوهش ایمان و مرادی (2009)، در مقالهای با عنوان عوامل اقتصادی ـ اجتماعی مرتبط با کیفیت سلامت روانی مهاجران شهر اسلام آبادغرب بهاین نتیجه دست یافتند که رابطهی معنیداری بین متغیرهای، سرمایهی اجتماعی (73/0=r)، جهتگیریهای مذهبی (74/0=r)، راهبردهای مقابله (65/0=r) و فرهنگپذیری در مقصد (17/0=r) و استرس فرهنگ پذیری (61/0=r) با سلامت روانی مهاجران وجود دارد.
روانشناسان اجتماعی و جامعهشناسان شهری از جمله پارک 3 (1914)، بری 4 Schwirian & Schwirian Ochner And Furnham Park Berry (1980)، کیم 1 ، پادیلا (1980)، بر این باورند که افراد مهاجر در جامعهی مقصد تحت شرایطی قرار میگیرند که اغلب متحمل فشارها و استرسهای روانی شدید میشوند (پادیلا 2 ، 2003: 34)، چون فرایند انطباق به گسستگی در الگوهای مرسوم زندگی میانجامد و ممکن است باعث لطمه زدن به ارزشهای فرهنگی او در جامعه مبدأ گردد (کیوسیتو، 1383).
نتایج گویای این واقعیت است که بین سلامت روانی و متغیرهای تحصیلات (16/0=r)، سن (14/0=r)، مدت اقامت (15/0=r)، وجود شبکههای اجتماعی در مقصد (38/0=r) و میزان فرهنگپذیری (24/0=r) رابطهی معناداری وجود دارد.