چکیده:
هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان شیوع مصرف مواد نیروزا ، میزان آگاهی دانشآموزان در مورد مصرف این مواد و عوامل موثر بر گرایش به مصرف آن میباشد. چارچوب نظری تحقیق با استفاده از نظریههای فشار مرتن و پیوند افتراقی ساترلند ... همچنین روش این پژوهش پیمایشی بوده و از طریق ابزار پرسشنامهی محقق ساخته انجام گرفته است. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشآموزان مقطع متوسطهی شهر خرمآباد بوده و از این تعداد 135 نفر از جمعیت آماری که مصرف مواد نیروزا داشتهاند به شیوهی نمونهگیری گلوله برفی متناسب با حجم برای مطالعه انتخاب شدهاند. متغیر وابسته در این تحقیق مصرف مواد نیروزا و رابطهی آن با متغیرهای مستقل پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، بیهنجاری، احساس انزوای اجتماعی، محرومیت نسبی، معاشرت با دوستان مصرفکننده و جنسیت میباشد که بوسیلهی آمار توصیفی (میانگینها، جداول متقاطع و توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (آزمونهای تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون، خیدو، تحلیل عاملی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافتههای تحقیق نشان میزان شیوع مواد نیروزا در بین دانشآموزان پسر برابر با 369/13% و در بین دانشآموزان دختر برابر با 260/4% داشته است؛ همچنین یافتههای تحقیق نشان میدهد که رابطهی مستقیم و معنیداری بین متغیرهای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، بیهنجاری، احساس انزوای اجتماعی، محرومیت نسبی، معاشرت با دوستان مصرفکننده و جنسیت وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
متغیر وابسته در این تحقیق مصرف مواد نیروزا و رابطهی آن با متغیرهای مستقل پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، بیهنجاری، احساس انزوای اجتماعی، محرومیت نسبی، معاشرت با دوستان مصرفکننده و جنسیت میباشد که بوسیلهی آمار توصیفی (میانگینها، جداول متقاطع و توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (آزمونهای تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون، خیدو، تحلیل عاملی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
یافتههای تحقیق نشان میزان شیوع مواد نیروزا در بین دانشآموزان پسر برابر با 369/13% و در بین دانشآموزان دختر برابر با 260/4% داشته است؛ همچنین یافتههای تحقیق نشان میدهد که رابطهی مستقیم و معنیداری بین متغیرهای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، بیهنجاری، احساس انزوای اجتماعی، محرومیت نسبی، معاشرت با دوستان مصرفکننده و جنسیت وجود دارد.
چارچوب نظری پژوهش مسائل و پدیدههای اجتماعی از علتهای گوناگون نشأت میگیرند و نمیتوان آنها را در یک نگاه تکعاملی بررسی و مورد مطالعه قرار داد، چرا که مسائل اجتماعی اولا چند بعدی هستند و دوما با انسان که بعنوان موجودی چندبعدی و غیر قابل پیشبینی روبرو هستیم لذا در خصوص مسائل مربوط به مصرف مواد نیروزا نیز نمیتوان از یک تئوری خاص استفاد نمود بلکه از ترکیبی از نظریات مختلف که هر کدام بخشی از مسألهی مورد نظر را تبیین میکنند استفاده شده است.