چکیده:
یکیاز معماهای ناگشودۀ مثنوی معنوی، بحث تمامی یا ناتمامیآن در حیات مولاناست. عدهای بر این باورند که کهولت سن، بیماری و رحلت مولانا موجب شد تا مثنوی، خاصه، آخرین قصۀ آن؛یعنی قصۀ ذاتالصور، ناتمام باقی بماند. برخی نیز معتقدند که مولانا سالها پیش از آنکه از دار دنیا برود مثنوی را به پایان رسانده بود و هیچ بحثی را ناتمام باقی نگذاشت. نتایج این پژوهش که به شیوۀ تحلیل محتوا انجام شده است نشان میدهد که اتمام مثنوی نه تنها درزمان حیات مولانا صورت گرفته، بلکه شخص وی برکتابت و نسخت آن نیز نظارت داشته و نیز قصة ذات الصور در آن ناتمام نمانده است و این داستان درواقع سرگذشت سلوک عارفانة سالکان و معرفتجویانیاست که ماجرای عشقشان با معشوق، نه آغازی دارد و نه فرجامی.
خلاصه ماشینی:
نتایج این پژوهش که به شیوة تحلیل محتوا انجام شده است نشان میدهد که اتمام مثنوی نه تنها درزمان حیات مولانا صورت گرفته ، بلکه شخص وی برکتابت و نسخت آن نیز نظارت داشته و نیز قصۀ ذات الصور در آن ناتمام نمانده است و این داستان درواقع سرگذشت سلوک عارفانۀ سالکان و معرفت جویانیاست که ماجرای عشق شان با معشوق ، نه آغازی دارد و نه فرجامی.
نگارندگان میکوشند با ذکر شواهد تاریخی محکم و واکاوی حوزة اندیشگی مولانا و نیز به مدد مثنوی و ذکر مؤلفه های عرفانی و فلسفی، به این مسئله پاسخ دهند که آیا مثنوی در زمان حیات مولانا به اتمام رسیده بود، یا با رحلت او ناتمام باقی ماند؟ ١-٢- پیشینۀ تحقیق فروزانفر (١٣٥٤: ١٠٩) درکتاب زندگانی مولانا جلال الدین محمد و اسلامی ندوشن (١٣٩٠: ٢٠٧) در کتاب آواها و ایماها مدت صحبت مولانا با حسام الدین را پانزده سال ذکرکرده اند و سرودن مثنوی را حاصل پانزده سال آخر عمرمولوی میدانند.
» (١٣٨٨: ٨٨) «کاتب این نسخه در پایان دفتر اشاره کرده است که آن را از روی دست نویس دیگری که به نظر مولانا رسیده ، باز نویسی کرده و تاریخ تحریر پنج سال پس از در گذشت مولاناست و این نسخه همان است که عکس آن را سازمان نشر دانشگاهی، سال ها پس از نخستین چاپ این نشر مثنوی منتشرکرده است » (١٣٨٧: ٨٧).
از بیان افلاکی نیز روشن میشود که مولانا نگاه ویژه ای به عدد شش ، به عنوان عدد کمال ، داشته است ؛ خصوصا آنجا که حسام الدین را امین کنوزالعرش خطاب میکند و شش مجلد مثنوی را که بیست و شش هزارو شش صد و شصت بیت دارد، شرح سر او میداند (افلاکی، ١٣٨٢: ٦٢٨).