چکیده:
هانری لوفور با بسط مفهوم فضا و ماتریالیسم دیالکتیکی، بحث درباره ساختار دیالکتیک سهگانه را پیش میکشد. لوفور با انتقاد از دیالکتیک هگلی و مارکسی، تلاش آنها را در رفع تقابلهای دوتایی ناکام میداند. پس میکوشد شکل تقابلهای دوتایی را به ترکیبی سهتایی تغییر دهد؛ به عبارتی بهتر تقابلهای دوتایی را محدود کند. او با بسط محتوا نشان میدهد معرفت ما از طریق محدودسازی محتوا و شکل اجتماعی محدود شده است. پس هر آموزهای از جمله ماتریالیسم دیالکتیکی نیز برآمده از چنین محدودیتسازی است. از اینرو، تفسیر ماتریالیسم دیالکتیکی را بسط میدهد و بر این باور است که دیالکتیک را باید در ساختاری سهبعدی بنا کرد. او با «تولید فضا» و مبانی محدودسازی محتوا در ماتریالیسم دیالکتیکی، دیالکتیک سهگانه را مطرح میکند که نتیجه نقد او بر منطق صوری، هگلگرایی و منطق دیالکتیک هگل است. لوفور با همین استدلال میکوشد دیالکتیک را به واقعیت مادی اجتماعی گره بزند و این امر را «با» و «در» فضا صورت میدهد. او فضا را در دیالکتیک سنتی مکمل تاریخ و زمان میکند تا از این طریق زمینههای مادی تولید فضا را به میانجی ساختار سهتایی دیالکتیک فضا دنبال کند. از همینروی در این مقاله، پس از نقد منطق صوری و منطق دیالکتیکی هگل از لزوم محدودسازی محتوا خواهیم گفت که از طریق فضا صورت میگیرد. سپس با طرح دیالکتیک سهتایی، «تولید فضا» را بر اساس دیالکتیک سهگانه فضا نشان خواهیم داد. این مقاله در پی آن است تا نخست نظریه دیالکتیک سهگانه و سپس دیالکتیک سهگانه تولید فضا را معرفی کند. لوفور با این نوآوری از دیالکتیک فضا-زمان سخن میگوید و مفهوم فضا را در کانون نظریه اجتماعی و سیاسی معاصر قرار میدهد.
Developing the concept of space and dialectical materialism, Henri Lefebvre brings up triadic dialectic. He suggests that, in the past as in the present, our knowledge has been constrained by the limitation of the content and the social form. Hence, pinpointing the pitfalls of Hegelian-Marxian dialectics and formal logic, Lefebvre argues for the role of space in limiting our knowledge. In principle, his insistence on dialectics brings forth the third term as being the result of the dialectic and its product, relinquishing the binarism of the two in favor of a tripartite schema. Comprehending the notion of the third term proves to be central in understanding Lefebvre’s work. By this approach, Lefebvre tries to link dialectics to social material reality in and with the space. He supplements the space with history and time in traditional dialectics to seek the material contexts of the production of space in between three-dimensional dialectic of space. In this paper, I give a critique of formal logic and Hegelian dialectics first, and then I try to demonstrate the necessity of limitation of content by virtue of the “space”. Then, through proposing the theory of triadic dialectic, I illustrate “the production of space” on the basis of the three-dimensional dialectic of space. It is by this invention that Lefebvre is able to talk about the dialectics of space-time, to centralize the concept of space in the contemporary social political theory
خلاصه ماشینی:
"این نوع دیالکتیک، جزء صوری تناقض را حذف کرده و هر ترمی را فراسوی خودش پرتاب میکند، آن را از یکیدانستن و همذاتپنداری محدود با خودش جدا میکند و درون حرکت سنتز میگنجاند، به عبارت دیگر:aufheben بر این اساس تفکر دیالکتیکی نخست به معنای تصدیق و بازشناسی تضادها به عنوان مشخصه واقعیت اجتماعی است و تنها از طریق فهم این تضادها میتوان آن را فهمید.
در نظر لوفور «زمانیکه یک تضاد، رفع دیالکتیکی<FootNote No="176" Text=" Sublation:نفی/حفظ/ رفع که در اینجا به رفع دیالکتیکی ترجمه شده است"/> میشود نه به حالت یا غایت حقیقی نهاییاش بلکه به دگرگونیاش میرسد –چیره میشود، اما همزمان حفظ میشود و در حفظ این تعین دوگانه بیشتر بسط داده میشود.
فضا برای لوفور بعدی است که مکمل زمان و تاریخ میشود و میتوان با دیالکتیک سهگانه تولید فضا، دیالکتیک را در واقعیت انضمامی مادی به کار گرفت.
از اینرو، رابطه فضا با تفسیر دیالکتیکی لوفور را میتوان در ارتباط میان این دو موضوع مشخص کرد: فضا به عنوان کلیتی انضمامی برای محدودسازی محتوا [نقد زندگی روزمره].
"/> (رجوع شود به تصویر صفحه) جدول شمارهی 3 لوفور در تلاش است رابطه دیالکتیکی موجود در چارچوب این گروه سهتایی یعنی امر ادراکشده [امر دریافته]، امر تصورشده [امر پنداشته] و امر زیسته که در واژگان فضایی، همان عمل فضایی، بازنماییهای فضا و فضاهای بازنمایی را نشان دهد.
بنابراین با به کاربستن رویکرد دیالکتیک سهگانه در تولید فضا به این نتیجه میرسیم: فضای اجتماعی نه تنها دربرگیرنده مادیتی انضمامی است بلکه دربرگیرنده مفهومی اندیشهشده و احساس نیز هست؛ در واقع دربرگیرنده تجربه است."