چکیده:
با توجه به افزایش ترجمههای قرآن به دیگر زبانها بهخصوص زبان انگلیسی، لزوم اهتمام به بررسی ترجمههای قرآن نوعی ضرورت میان صاحبنظران ترجمه محسوب میشود. قرآن در مقایسه با سایر متون متعارف نثر، فصاحتی بلیغ و ساختی هنرمندانه دارد و هدف عمده مترجم قرآن، انتقال پیام قرآن بدون توجه به ویژگیهای سبکی و گفتمانی است، از این رو یکی از مباحث مهم مورد بحث اندیشمندان مسلمان، ترجمهپذیری و ترجمهناپذیری قرآن است. گروهی معتقد به ترجمهپذیری آن و برخی نیز آن را امری غیرممکن تلقی کردهاند. هر دو دیدگاه طرفدارانی در میان متقدمان و متأخران دارد. میتوان این مقوله را از منظر زبانشناختی و امکان برگردان متون قرآنی به زبانهای دیگر بررسی کرد. در این مقاله نگارنده سعی دارد نگاه مختصری به نخستین ترجمههای قرآن داشته و سپس به بررسی ترجمهپذیری و ترجمهناپذیری قرآن از منظر زبانی و نیز برخی چالشهای فراروی مترجمان قرآن در این زمینه(سطوح لغوی و نحوی) بپردازد. در این خصوص، ترجمه برخی از آیات آل عمران و صبا، ترجمه یوکسل و یوسف علی به طور موردی بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
امکان دارد این عبارت به معنای مشروعیت یا عدم مشروعیت برگردان کلام الهی، به زبان دیگر بوده و نیز ممکن است به معنای امکان انتقال معنا و پیام کلام وحی به زبان دیگر بهویژه زبانهایی که از لحاظ ساختارهای زبانی و فرهنگی فاصله زیادی با قرآن دارند باشد.
پیشینه تحقیق در خصوص پژوهشهای صورتگرفته مرتبط با تحقیق حاضر، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: منافی(2003) در مقالهای تحت عنوان «اندیشه واهی تعادل کامل در ترجمة کلام خدا» نتیجه میگیرد که هیچ ترجمهای از قرآن نمیتواند جای آن را بگیرد ولو هر چقدر هم که دقیق باشد؛ و این موضوعی است که اولا مربوط میشود به طبیعت الهی قرآن و ثانیا به ظاهر آنکه "با شکوه تمام آراسته شده است" و غنای عمیق درونی کلام خدا.
وی معتقد است که در ترکیب "ترجمه قرآن"، کلمه "ترجمه" به "قرآن" اضافه شده است، و آیا این الفاظ ترجمه میتوانند همان لفظ اعجازگر باشند یا خیر؟ غضنفری در «دانشنامه موضوعی قرآن» دلایل جواز ترجمه را مورد نقد و بررسی قرار داده است و در پایان، دیدگاهش مبنی بر عدم امکان ترجمه قرآن، مورد ارزیابی قرار گرفته و دو پیشنهاد به عنوان چاره کار مطرح کرده است: نخست آنکه، برای ترجمه در خصوص ترجمه قرآن کریم، معانی خاصی در نظر بگیریم و آن را بیان محتوای کلی آیات بدانیم، دوم آنکه واژه «ترجمه» را کنار نهیم و از واژه «تفسیر» استفاده ببریم، چه اینکه این واژه درلغت به معنای تفسیر آمده است، در این حال نیز هدف قائلین به ترجمه تأمین میشود.