چکیده:
قرائت درست از مختصات حکمت صدرایی و تعین معرفتی آن میتواند نقش مهمی در فهم و تفسیر مباحث حکمت متعالیه ایفا نماید؛ فارغ از نگاه التقاطی به فلسفة ملاصدرا و تردید دربارة آن به عنوان مکتب فکری مستقل، نظریههایی وجود دارند که از تعین معرفتی فلسفة ملاصدرا سخن میگویند. این جستار، در گام نخست، مختصات حکمت صدرایی را مطرح میکند و در آن، فلسفة به عنوان دیسپلین و رشتة علمی با هویتی هندسی و ماهیتی شبکهای مشتمل بر رهیافت، مبانی، روش و اهداف معرفی میشود، نه صرفا یک سلسله مسائل. در گام بعدی، دو نگاه تقلیلگرا به فلسفة ملاصدرا مورد بررسی و نقد واقع میشود. در نگاه نخست، کلامیانگاری تفکر ملاصدرا، فلسفة او به مجموعهای از دلایل نقلی در اثبات امور یا مجموعهای از آرای اثبات شده به مدد براهین فلسفی با رویکرد کلامی فروکاست میشود و در نگاه دوم، از حضور انحصاری برهان در مقام داوری فلسفة صدرایی سخن گفته میشود. در پایان نیز فلسفة صدرایی به عنوان پارادایمی نوین و متنوع در روش و منابع، فراتر از محدودة دانش کلام و رویکرد کلامی و برتر از حصرگرایی روشی و حضورانحصاری برهان، در بر دارندة تحلیل، برهان، برهان کشفی و شهود معرفی میشود.
خلاصه ماشینی:
در ایـن جسـتار، از میـان این نظریه ها به دو نظریۀ کلامی و مکتب فلسفی تأسیسی و مستقل ، با حضور انحصاری برهان در مقـام داوری میپردازیم و پرسش های اساسی این مقاله عبارتند از: مختصات معرفتی فلسفۀ ملاصدرا چیسـت ؟ به دیگر سخن ، مؤلفه های تعین بخش در فلسفۀ ملاصدرا کدامند؟ چگونه حضور گستردة آیـات و روایـات در فلسفۀ ملاصدرا، آن را به دانش کلام مبدل نمیسازد؟ چگونه بهره گیری ملاصدرا از شهود، فلسـفۀ او را از ساختار برهانی به هویتی عرفانی تغییر نمیدهد؟ به عبـارتی، راهیـابی شـهود در فلسـفه بـه عنـوان دانشی برهانی چه توجیهی دارد؟ حکمت صدرایی به مثابۀ شبکۀ معرفتی وجودی اصالت وجود در حکمت متعالیه ، در نگاه نخست مسئله ای است که دیگر مسائل فلسفۀ صدرایی مبتنی بر آن است .
ب ) فلسفۀ صدرایی با حضور انحصاری برهان در مقام داوری برخی از معاصران با استمداد از دوگانۀ گردآوری و داوری، روش حکمت متعالیۀ ملاصـدرا را در بخـش گردآوری متنوع و در ساحت داوری، منحصرا برهانی است و برای اثبات سـخن خـویش ، بـه سـخنانی از ملاصدرا استناد میکنند؛ از جمله : «إنما البرهان هو المتبع فی الأحکـام العقلیـۀ»؛ «و الحـق لایعـرف الا بالبرهان » و بر اساس آن ، سه گزاره را به عنوان نتیجۀ سخن خویش اظهار میدارند: ١ـ تکیـه بـر آراء و اقوال بزرگان به منظور دستیابی به نتایج فلسفی جایز نیسـت .