چکیده:
قرآن کریم، دریای ژرف و بیکران معانی و مفاهیم و بهترین راهنما و هدیه الهی برای راهنمایی و هدایت بشریت، در بیان معانی و مفاهیم خود از ترتیب و نظم خاص و ویژهای برخوردار بوده، به جزءها و سورههایی تقسیمبندی شده است. این کتاب آسمانی، 114 سوره داشته و هر یک از این سور به نامی مسمی است که بیانکننده محتوا و غرض اصلی آن سوره است و از خلال نام هر سوره میتوان مهمترین و برجستهترین موضوع و هدف آن سوره را دریافت و درک نمود. نامگذاری سور قرآنی به گونهای است که میتوان بسیاری از این سور را بر اساس یک نظم و ترتیب مشخص و هماهنگ دستهبندی نمود و هر سوره را در دستهای خاص قرار داد، همچون نامگذاری سور به حروف مقطعه که میتوان سورههای طه، یس و ... را در این دسته جای داد و نیز دستهبندی بر اساس نام انبیاء و بزرگان دین، نام حیوانات و ... .در این مقاله برآنیم تا با بهرهگیری از روش تاریخی- تفسیری به بررسی اسامی برخی از سور قرآنی پرداخته و علت نامگذاری آنها را بازگو نماییم.
خلاصه ماشینی:
"34 در صفحات بالا اعتقاد آقای زرکشی را مبنی بر اینکه در انتخاب اسامی سور قرآن شیوه جاری اعراب اجرا شده یادآور شدیم، به این معنی که همانطور که آنها در نامگذاری شعرها و خطبههای خود از کلمات و الفاظی استفاده میکردند که بیشترین کاربرد و استعمال را در اشعار و یا متن خطبشان داشته است، در باب سور قرآنی نیز این امر رعایت شدهاست؛ اما از طرف دیگر با بررسی اسامی سورههای قرآن میتوان دانست که این امر طبق عقیده کسانی که معتقد به آن هستند، به گونهای نبوده که همیشه رعایت شود و به عنوان یک اصل و امر مهم در نامگذاری سور قرآن در نظر گرفته شود و تمام نامگذاریها بر اساس این امر انجام شود، چرا که بسیاری از نامهای سورههای قرآن برای اعراب ناآشنا بوده و اعراب هیچ گونه الفت و آشنایی با آنها نداشتهاند از جمله نامگذاری بسیاری از سور به حروف مقطعه که کاملا برای اعراب ناآشنا بوده است، بنابراین از خلال این سور میتوان دائمی بودن کاربرد روش جاری اعراب را در انتخاب نام سور رد کرد، که این مسأله همانطور که قبلا ذکر شد خود میتواند دلیلی برای توقیفی بودن اسامی سور قرآن باشد."