چکیده:
ادب فارسی ایران در اوایل قرن بیستم به رمانتیسم روی می آورد. این امر از رمانتیک های فرانسوی و مساعد بودن فضای فکری و اجتماعی ایران که برای رشد چنین روحیاتی آماده بوده متاثر است و می توان آن را در مجموعه اشعار نیما و پیروان او و دسته ای از شاعران سنت گرا مشاهده کرد. هوشنگ ابتهاج از شاعران توانای معاصر است که غالب اشعار او از اصول حاکم بر مکتب رمانتیسم پیروی می کند. در این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیل محتوا به بررسی رمانتیسم در شعر او خواهیم پرداخت. وی در حوزه رمانتیسم فردگرا از «من» وجودی خویش سخن می گوید و در رمانتیسم جامعهگرا، سخن «من» را در قالب «ما» ریخته و از جامعه میسراید. مهم ترین زمینه های اندیشه های رمانتیکی در شعر ابتهاج عبارت اند از: عشق، غم و اندوه، یادکرد مرگ، حدیث نفس، وطن، طبیعت گرایی، امید، آرمان گرایی.
خلاصه ماشینی:
پيروان رمانتيسم معتقدند که اين مکتب ادبي زمينه آزادي خلاقيت ذهني و روحي بشر را فراهم مي کند و بدين طريق به او ياري مي رساند که با نيروي خلاق و تخيل خود، به بيان شورانگيز و آرمان گرايانه درون مايه هايي دست مي يابد که در تمام دوره هاي زندگي بشر، مهم و مفيد بوده است .
ادبيات فارسي پيش از ظهور مکتب رمانتيسم بسياري از اصول آن را مبناي آفرينش هاي ادبي خود قرار داده بود و به دنبال ظهور اين مکتب در غرب از آن تأثير پذيرفت ؛ چراکه زمينه قرابت فراواني با آن داشت ، پيشينۀ تحقيق پيش از اين در دو مقاله «واکاوي رمانتيسم جامعه گرا در اشعار هوشنگ ابتهاج و محمد الفيتوري » و «رمانتيسم و مضامين آن در شعر معاصر فارسي » جنبه اي از ١٢٣ شعر اين شاعر تا حدي بررسي شده است ؛ اما از آنجا که در مورد اين مکتب و جلوه هاي آن در شعر وي تاکنون تحقيق مستقلي صورت نگرفته است ، در اين مقاله پس از بيان اصول مکتب رمانتيسم ، با روش تحليل محتوا و ذکر شواهد شعري به شناخت اين گستره از شعر او پرداخته مي شود.
مهم ترين مسائلي که در رمانتيسم جامعه گراي اين شاعر بررسي مي شود، توجه به فقر، فساد و نابرابري هاي اجتماعي ، عشق در مبارزه ، ذهنيت غنايي به مسائل اجتماعي ، اميد و آرمان گرايي است .