چکیده:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر بر مردان خشونت گرا به عنوان نقطه بررسی و مداخله جهت متوقف کردن انتقال بین نسلی خشونت تاکید دارد و با هدف بررسی نقش تجربه خشونت خانگی در کودکی در پیش بینی افسردگی، اضطراب و استرس خشونت گرایان انجام شده است.روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت توصیفی از نوع مقطعی است که در آن 45 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در یک دوره 4 ماهه انتخاب شدند. این مردان با توجه به مراجعه همسران آنها به دادگاه خانواده و کلانتری ها و ارائه گزارش و در تعدادی از موارد با به همراه داشتن گواهی از پزشکی قانونی مبنی بر ضرب و شتم آنها توسط همسرانشان انتخاب شدند و با اعلام رضایت خود برای شرکت در مطالعه به پرسشنامه های خشونت خانگی و داس پاسخ دادند. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای شاهد خشونت بودن در پیش بینی خشونت جسمانی در بزرگسالی و قربانی خشونت بودن در دوران کودکی در پیش بینی افسردگی و اضطراب و استرس مطرح هستند.نتیجه گیری: از این یافته ها میتوان جهت ایجاد و انجام درمان های موثرتر برای خشونت گرایان و آشناسازی آنان با پیامدهای رفتاری که خطر درگیر شدن کودکان در خشونت خانگی را افزایش میدهد استفاده کرد که این امر موجب کاهش انتقال بین نسلی خشونت خواهد شد.