چکیده:
این مقاله به بررسی اثر اقتصاد زیرزمینی بر تقاضای واردات ایران برای دوره زمانی 1390 – 1350 پرداخته است. در این تحقیق، اندازه اقتصاد زیرزمینی با استفاده از روش منطق فازی برآورد شده و همچنین معادلات تقاضای واردات به تفکیک و در سه گروه کالاهای واسطه ای، سرمایه ای و مصرفی مورد استفاده قرار گرفته است. بر این اساس و با توجه به ساختار اقتصاد زیرزمینی، اثر اقتصاد زیرزمینی بر تقاضای واردات، برای سه گروه کالا دیده شده که علت آن، مشخص کردن تفاوت تاثیر اقتصاد زیرزمینی بر بخش های مختلف واردات بوده است. با توجه به برآوردهای به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که برای ده سال آخر دوره مورد مطالعه، متوسط اندازه اقتصاد زیرزمینی 64/20 درصد از تولید ناخالص داخلی است و اثر اقتصاد زیرزمینی بر تقاضای واردات گروه کالاهای واسطه ای، منفی و بر تقاضای واردات گروه کالاهای سرمایه ای و مصرفی مثبت است. همچنین تقاضای واردات گروه کالاهای واسطه ای نسبت به اقتصاد زیرزمینی، کم کشش و با علامت منفی، تقاضای واردات گروه کالاهای سرمایه ای و تقاضای واردات گروه کالاهای مصرفی نسبت به اقتصاد زیرزمینی، کم کشش و با علامت مثبت می باشد.
This paper investigates the effects of underground economy on the Iran’s imports demand for intermediate، consumption and capital goods during 1971-2011. In this study، the size of the underground economy of Iran has been estimated by using fuzzy logic and demand for imports has been analyzed within intermediate، capital and consumption goods separately. Our findings show that the average size of the underground economy of Iran is 20.64 % of Gross Domestic product(GDP) for 2001-2011 period، and the effect of the underground economy on the demand for imports of intermediate goods is negative، but underground economy affects positively the demand for imports of capital goods and consumption groups. In addition، import demand for intermediate goods with respect to the underground economy is less elastic and negative-signed، while import demand for capital goods and consumption goods with respect to the underground economy is less elastic and positive-signed.
خلاصه ماشینی:
در اين تحقيق، اندازه اقتصاد زيرزميني با استفاده از روش منطق فازي برآورد شده و همچنين معادلت تقاضاي واردات به تفکيک و در سه گروه کالهاي واسطه اي، سرمايه اي و مصرفي مورد استفاده قرار گرفته است.
با توجه به برآوردهاي به دست آمده، مي توان نتيجه گرفت که براي ده سال آخر دوره مورد مطالعه، متوسط اندازه اقتصاد زيرزميني ٢٥/٦٩ درصد از توليد ناخالص داخلي است و اثر اقتصاد زيرزميني بر تقاضاي واردات گروه کالهاي واسطه اي، منفي و بر تقاضاي واردات گروه کالهاي سرمايه اي و مصرفي مثبت است.
با توجه به اينکه اقتصاد زيرزميني يکي از عوامل تأثيرگذار بر تجارت خارجي کشورها است، اين مقاله قصد دارد تا اثر اقتصاد زيرزميني بر تقاضاي واردات ايران را به تفکيک کالهاي واسطه اي، سرمايه اي و مصرفي بررسي کند.
بنابراين مقاله حاضر به دنبال پاسخگويي به سؤال ذيل است : آيا اقتصاد زيرزميني تأثير معني داري بر واردات کالهاي واسطه اي، سرمايه اي و مصرفي ايران دارد؟ براي پاسخ به اين سؤال، چارچوب مقاله به گونه اي است که پس از مقدمه، پيشينه تحقيق و مباني نظري ارائه خواهد شد و سپس الگوي مورد نظر بيان شده و پس از برآورد مدل انتخابي ، نتيجه گيري به عمل خواهد آمد.
پيشينه تحقيق با توجه به اينکه اين مقاله به بررسي تأثير اقتصاد زيرزميني بر تقاضاي واردات کشور ايران مي پردازد، ابتدا به روش هاي برآورد آن و مطالعاتي که در اين زمينه در ايران و جهان انجام شده است، اشاره مي شود.