چکیده:
باروری زیر سطح جانشینی (حدود 2.11/2 فرزند) از سال 1385 تاکنون در ایران نگرانیهایی را ایجاد کرده است. باروری زیر سطح جانشینی معرف افزایش رفتار تک فرزندی است. براین اساس سوال تحقیق حاضر، این است که تفسیر و برداشت زنان و مردان شهر تهران از دلایل و انگیزههای تک فرزندی چیست و چه شرایط و عواملی زمینهسازاین تصمیم هستند. برای پاسخ به این سوالها، تعداد 14 مصاحبه عمیق نیمهساختار یافته با نمونهگیری هدفمند با زنان و مردان سنین مختلف در شرف ازدواج، همسردار بدون فرزند، همسردار با یک فرزند زیر 5 سال و افراد در پایان سنین باروری و دارای تک فرزند، ساکن شهر تهران انجام شد.مبنای نظری سوالها، نظریههای رفتار برنامهریزی شده، گذار دوم جمعیتی و تئوری شناختی اجتماعی بود. مصاحبههای عمیق با روش استقرایی کدگذاری باز شده (تحلیل محتوایی متعارف) و کدهای باز بر اساس معانی مشترک ظاهری و مقایسهی مداوم در قالب زیر طبقهها و طبقههای فرعی و اصلی دستهبندی شدند. نتایج نشان داد که تصمیم تک فرزندی در واقع یک نوع راهکار یا استراتژی برای ایجاد نوعی تعادل بین شرایط فردی، زناشویی، خانوادگی و محیطی افراد است. این تصمیم حاصل تعامل بین برآیند نگرشها، احساسات و مهارتهای فردی به نفع تک فرزندی، فضای غیرحمایتی تعامل زناشویی برای فرزندآوری، فضای غیرحمایتی خانوادهی گسترده برای فرزندآوری و فضای غیرحمایتی جامعه برای فرزندآوری است. بنابراین، در راستای تشویق باروری در نظر گرفتن پیچیدگی این تصمیم و رفتار ضروری است. مداخلات میتوانند شامل ارتقای امنیت شغلی زنان،ارتقای کیفیت مراکز نگهداری کودکان، فرهنگسازی هنجار فرزندآوری، افزایش احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی خانوارها و تحکیم روابط در خانواده باشد
Below replacement fertility )<2.1 children( appeared since 2006 in Iran which has generated many concerns. Below replacement fertility represent some rise in single child fertility behavior. Accordingly، main question of this study is that “what is interpretation and understanding of men and women resided in Tehran on rationales and motivations of having one child”. In addition، “what underlying factors are responsible for such decision?” To answer this question a number of 14 semi- structured in depth interviews were conducted with men and women who are about to marry، and those who were married with no children، married people who had one child younger than 5 years of age and those who were at the end of their reproductive age and had single child and resided in Tehran. Theoretical underpinning of the questions derived from the Theory of Planned Behavior، Second demographic Transition، and Social Cognitive Theory. In depth interviews were coded openly using conventional content analysis. Then، based on manifest common meaning and constant comparison method، open codes were categorized into main categories and subcategories. Results showed that decision to have one child is in fact “a strategy for making a balance between all circumstances at the individual، conjugal، family and environmental levels”. This decision is the outcome of an interaction between “sum of attitudes، feelings، and skills in favor of having single child”، “unsupportive domain of conjugal interaction for childbearing”، “unsupportive domain of extended family for childbearing”، and finally “unsupportive domain of society for childbearing”. Hence، in line with pronatalist policies، complexity of such decision and behavior is necessary to be considered. According to these findings، pronatalist Interventions should consider enhancement of occupational security for employed women، promotion of quality of childcare facilities، changing the norms of ideal number of children، enhancement of sense of social and economic security in the family and enhancement of family relationship.
خلاصه ماشینی:
"اینکه زنان و مردان چه تفسیری از تصمیم و رفتار فرزندآوری زیر سطح جانشینی یعنی تکفرزندی داشته و چه ملاحظاتی را در نظر میگیرند، سؤالی بود که انگیزهی اصلی این بررسی شد و بر این اساس، این بررسی با هدف کشف تفاسیر و پنداشت زنان و مردان از دلایل،انگیزهها و شرایط زمینهساز رفتار تکفرزندی در زنان و مردان ساکن تهران انجام شد؛ لذا سؤال اصلی این است که از نظر زنان و مردان ساکن شهر تهران، قصد ورفتار تک فرزندی، حاصل چه شرایط و زمینههایی است؟ زنان و مردان چه برداشتی از علل، انگیزهها و عوامل زمینهساز تصمیم و رفتار تکفرزندی دارند؟ 2- چارچوب مفهومی پژوهش این مطالعه یک مطالعهی کیفی با رویکرد قیاسی- استقرایی 1 است که برای هدایت مصاحبههای عمیق از مؤلفههای چند نظریه بهره برده شده است، ولی در مرحلهی تحلیل دادهها، علاوه بر عناصر مبتنی بر نظریهها در پاسخگویی به سؤال تحقیق، از کدها و مفاهیم جدید نیز استقبال Deductive-Inductive شده و با ترکیب رویکرداستقرایی با قیاسی،کدگذاری و تحلیل انجام شد.
یکی از عوامل زمینهساز قصد باروری و رفتار تکفرزندی در افراد، درک و پیشبینی افراد از تداوم زندگی زناشویی و کیفیت رابطهی زناشویی است، بهطوریکه زوجهایی که به نوعی آیندهی رابطهی زناشویی خود را مبهم ارزیابی میکردند، به آوردن فرزند دوم کمتر تمایل داشتند؛ لذا طبیعی است با گسترش گسست خانوادهها و طلاق در جامعه و ترس و نگرانی افراد از طلاق ممکن است پیشبینی آیندهی زندگی در زوجها مشکل باشد و زوجین ترجیح دهند تا خطر کمتری کرده و بر یک فرزند باقی بمانند."