چکیده:
همالکاری از جمله متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی است، لذا مطالعه بیشتر آن ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزشهای شناختی- رفتاری بر کاهش اهمالکاری است. در این مطالعه، از روش پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور 34 نفر از دانشآموزان سال اول دبیرستان به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند، به این صورت که ابتدا از بین دو ناحیه آموزش و پرورش یک ناحیه به طور تصادفی انتخاب شد و سپس از بین مدارس این ناحیه یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب، و دانش آموزان در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش 8 جلسه آموزش شناختی- رفتاری دریافت کردند، در حالی که دانش آموزان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری این پژوهش، پرسشنامه اهمالکاری سولومون و راثبلوم (1984) بود. دانشآموزان بر اساس نمراتی که از پرسشنامه دریافت کردند، در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش این فرضیه را که آموزش های شناختی – رفتاری، اهمالکاری را کاهش می دهد، اثبات کرد. نتایج این پژوهش به مشاوران مدارس کمک خواهد کرد تا با به کارگیری آموزش های مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری، اهمالکاری دانش آموزان را کاهش دهند.
Procrastination is one of the effective variablesin students' educational performance, therefore making it necessary to study it thoroughly. This study aims to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral trainings in decreasing high school students'. This research employed a semi-experimental design with pre-test, post-test and control group. To fulfill 34 first year high school students were selected through cluster sampling method and were randomly placed in experimental and control groups in a way that one of the two regions was randomly selected and one school was also selected among the schools of that region. The experimental group received Cognitive-Behavior Training in 8 sessions, whereas the control group received no training. The research measurement instruments were consisted of Solomon and Rathblum (1984).The gathered data were analyzed through ANCOVA. The findings proved the hypothesis that the cognitive-behavioral training was effective in reducing procrastination .Results of the research also will help counselors to reduce students, procrastination via trainings based on cognitive-behavioral theories.
خلاصه ماشینی:
2015, اثربخشي آموزش هاي شناختي- رفتاري بر کاهش اهمالکاري دانش آموزان The Effectiveness of Cognitive-Behavior Trainings in Decreasing Students, Procrastination رضوان حکيم زاده * Rezvan Hakimzade غلامعلي مسعود لواساني * Masoud Gholamali Lavasani سوده نوروزي ** Soude Noroozi چکيده Abstract اهمالکاري از جمله متغيرهاي مؤثر بر عملکرد تحصيلي است ، لذا Procrastination is one of the effective variablesمطالعه بيشتر آن ضروري به نظر ميرسد.
هدف اين پژوهش بررسي in students' educational performance, thereforeاثربخشي آموزش هاي شناختي- رفتاري بر کاهش اهمالکاري است .
دانش آموزان گروه آزمايش در ٨ جلسه ٦٠ دقيقه اي تحت آموزش هاي شناختي- رفتاري قرار گرفتند، اين در حالي بود که گروه کنترل هيچ آموزشي را دريافت نکرد.
فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد در دو گروه آزمايش و کنترل (پيش آزمون ) گروه فراواني ميانگين انحراف استاندارد آزمايش 17 56/47 9/43 کنترل 17 57/35 6/99 در پژوهش حاضر (پس از بررسي مفروضه ها)، از تحليل کوواريانس به منظور تعيين اثربخشي آموزش هاي شناختي- رفتاري بر کاهش اهمالکاري گروه آزمايش در قياس با گروه کنترل استفاده شده است که نتايج حاصل از آن در جدول شماره ٣ ارائه شده است .
به عبارت ديگر، در سطح تاثير آموزش هاي شناختي- رفتاري جهت کاهش اهمالکاري دانش آموزان نسبت به گروه کنترل تفاوت معنادار دارد.
بحث و نتيجه گيري در پژوهش حاضر اثربخشي آموزش هاي شناختي- رفتاري بر کاهش اهمالکاري مورد بررسي قرار گرفت .
اين بدان معنا است که آموزش هاي شناختي- رفتاري ارائه شده در طي هشت جلسه آموزشي منجر به کاهش اهمالکاري در دانش آموزان گروه آزمايش نسبت به گروه کنترل شده است .