چکیده:
پژوهش حاضر به يكي از شبهات مهمِ مستشرقان يعني تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول كه نتيجه و پيامد آن بشري بودن قرآن را ثابت مي كند، پرداخته است. مهم ترين اشعاري كه مستشرقان روي آن حساب باز كرده اند، اشعار «امرو القيس» و «اميه بن ابي صلت» دو تن از شاعران دوران عصر نزول است كه در اين نوشتار مورد بررسي و نقد قرار گرفته و در نتيجه روشن مي گردد كه قرآن تحت تاثير اشعار عرب نبوده است. و چه بسا اين شاعران از قرآن اثر پذيرفته باشند و مفاهيم قرآني را در اشعار خود گنجانيده باشند.
خلاصه ماشینی:
ج) ادعای تأثير اشعار جاهلي بر پيامبر( چنان كه در مقدمه اشاره شد، شبهه «تأثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول» از سوي برخي مستشرقان مانند پُوِر، تسدال، شيخو، اسپرنگر اُتريشي، كليمن هوار (رضوان، آراء المستشرقين حول القرآن الكريم و تفسيره، 1992: 1/255) و هيارنافه فرانسوی (سالم مكرم، من الدراسات القرآنية، 1421: 24) مطرح شده است.
حتي برخي از مستشرقان مانند درمنگهام فرانسوى ادعاي تأثير اشعار سلمان فارسي بر افكار پيامبر( را نيز کرده است (شريعتي، وحى و نبوت در پرتو قرآن، 1384: ص48)، ولي روي دو نمونه زياد تمرکز کردهاند: يكي اشعار أمية بن أبی الصلت و ديگري اشعار امرؤ القيس اميرالشعراء دوران جاهليت که در اين نوشتار، تأثیرپذیری قرآن از دو مورد اخير را مورد باز كاوي قرار میدهیم.
عدهای أمية ابن ابی صلت را از حنفایی دانستهاند که از ظهور پیامبری در زمان خویش خبر داده و آرزو میکرد که خود، آن پیامبر مُنتَظَر باشد، اما وقتی پیامبر( برانگیخته شد، أمية از روی حسادت به آن حضرت کفر ورزید و هنگامی که پیامبر( شعر او را شنید، فرمود: زبانش ایمان آورده و قلبش کفر ورزیده است (رضوان، آراء المستشرقين حول القرآن الكريم و تفسيره، 1992: 1/ 258؛ غازی عنایه، أسباب النزول القرآني، 1991: 209؛ واحدي، أسباب نزول القرآن، 1411: 231).
4ـ هيچ دليلي برای تأثيرپذيري پیامبر( از شعر امية بن ابی صلت به جز ادعاي تشابه ـ كه نميتواند دليلي بر تأثيرپذيري باشد ـ وجود ندارد، حتی در زمان پیامبر( هم کسی احتمال چنین تأثيرپذيري را نميداد و با اینکه اعراب با اشعار أمیه آشنا بودند و خود أميه نيز زنده بود، در مقابل تحدي قرآن هيچگونه پاسخي نگفتند (رضوان، آراء المستشرقين حول القرآن الكريم و تفسيره، 1992: 1/ 262).