چکیده:
یکی از مهمترین وقایع سیاسی و اجتماعی تاریخ ایران، انقلاب مشروطه است که با وجود تألیفات فراوان در این زمینه، هنوز مجهولاتی از آن باقی مانده است. یکی از این مجهولات نقش یکی از علمای کرمان بهنام آیتالله میرزا محمدرضا مجتهد است که در طی مهاجرت صغری یکی از خواستههای متحصنین، بازگشت ایشان از تبعید بود. در برخی آثار مربوط به مشروطه از او نام برده شده و در مواردی از پیشگامان مشروطه معرفی شده است. هدف این مقاله بررسی عملکرد این روحانی در روند حوادث و تحولات نهضت مشروطه است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که ایشان یکی از نیروهای تأثیرگذار در تحولات مشروطه در کرمان بوده، اما برخلاف آنچه نقل شده مشروطهخواه نبوده است. نقش ایشان در انقلاب مشروطه منحصر به فرصتی است که از موقعیت فلک کردن او توسط حاکم وقت کرمان نصیب آزادیخواهان در تهران شد تا به نظام استبدادی و عینالدوله بتازند و خواهان حاکمیت مشروطه در ایران شوند.
One of most important socio-political events in Iranian History is constitutional Revolution in spite of passage of more than one century and writing many books and articles about that, there are unknowns about the issue yet. One of these unknown issues is the role of one of Kerman Olamas named "Mirza Mohammad Reza Mojtahed" in the revolution. In the small migration protestors wanted the government to bring him back from the deportation. His name was mentioned as one of the leaders of the revolution is some books writed about the revolution. Author describes his role in Kerman socio-political development in the era of the revolution. Foundings show that he was one of the effective actors in Kerman but contrary to the common thought he was not Liberal and Constitutionalist. According a Realistic approach his role is related to the event of punishing and hitting him by then Kerman governor. This event gave the opportunity to the protesters to protest against Eynoddowla and his dictatorship.
خلاصه ماشینی:
البته این رویکرد نسبت به نقش آیت الله میرزا رضا در مخالفت با حکومت قاجاریه تنها محدود به نویسندگان کرمانی نیست ؛ چنانکه ملک زاده نیز در کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت ایران می نویسد: مردم کرمان که از تعدیات مأمورین دولت به ستوه آمده بودند بنای سرکشی و طغیان را گذاردند و گرد حاجی میرزا محمدرضا مجتهد که یکی از علمای پرهیزکار و خوش نام بود و به واسطة اهمیت خانواده و شخصیتی که داشت شهرت به سزایی پیدا کرده بود جمع شدند.
اما به نظر می رسد که ایشان دعوای شیخیه و متشرعه و اختلافات مذهبی و زدوخوردهای کرمان را که آیت الله میرزا محمدرضا در آن نقش داشت به یاد داشته است ؛ اختلافاتی که واکنش علمای تراز اول تهران را در پی داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
علاوه بر این رویداد، در سایر رخدادهای آن دوره از جمله حمله به منازل یهودیان در شهر کرمان ، غائلة شیخ بحرینی و نیز واقعة مسجد بازار که به آنها اشارت رفت نیز هیچ گونه انگیزة مشروطه خواهی در میان نبود و آیت الله میرزا محمدرضا نیز چنین ادعایی که نویسندگان کرمانی به او منتسب می کنند نداشت .
در واقع در این برهه از زمان که یک موج پر سروصدای اختلافات مذهبی میان شیخیه و بالاسری توسط یک روحانی ناشناخته به نام شیخ شمشیری دامن زده می شود، آیت الله میرزا محمدرضا که مجتهدی جوان بود و فرمان اجازة ادارة امور مردم را از عتبات گرفته بود، وارد کرمان می شود بر تارک این موج خود را بند می کند و کار به جایی می رساند که بیش از یک سال شهر کرمان از ادارة اولیای شهر و حکام وقت خارج می شود.