چکیده:
مقاله حاضر به جایگاه مدارا و قاطعیت در سیره و کلام امام و فلسفه اتخاذ
این دو شیوه رفتاری پرداخته و به نمونههایی از دو نحوه برخورد ایشان اشاره میکند
و البته هدف از بیان این دو مواجهه در قول و فعل امام علی کل دستیابی به الگو
و معیاری مناسب از جایگاه مدارا در حقوق شخصی, مدارای کارگزاران و ماموران
مالیاتی با مردمء مدارا در برابر مخالفان عقیدتی و حتی مخالفان سیاسی» و از سوی
قاطعیت در احیاء حق. قاطعیت در امور کا رگزاران حکومتی. قاطعیت در برخورد با
در این نظام فکری, مشخصا عدم انعطاف مطلق و مدارای بی حد و مرز ارزشمند
نیست؛ بلکه هر کدام بنا به شرایط و بر اساس دستورات اسلام مرزبندی و موضوعیت
مییابد. قاطعیت در عین مدارا و صلابت در عین نرمش» سیاست حکومت علوی است
تا نه سرکشان جری گردند و نه امیدواران مایوس.آشنا شدن خواص و عوام جامعه
با این منش و الگوی رفتاری و عمل به آن. موجب رشد و تعالی رفتار انسانی هی
آن جامعه خواهد شد.
This article looks at the place of tolerance and stability in the conduct and words of Imam Ali(AS)، the philosophy of adopting of these two manners and present certain instances. The purpose of the expressing of two in the words and the conducts of Imam Ali is to achieve the pattern and proper measure of tolerance on individual rights، tolerance of agents and tax officials with the public، tolerance about ideological opponents and even the political opponents; and on the other hand، stability in human relations، social and political، and obedience to the commandments of God، stability in the restoring of right، stability in the affairs of government agencies، stability in dealing with political opponents of the government and economic justice in the tradition of Imam. In this intellectual system، particularly the lack of absolute flexibility and limitless tolerance is not valuable، but each of them must be according to the terms and instructions of Islam. Tolerance and stability is the Alawid government policy. Its application in behavior and practices makes the growth and excellence of the divine human behavior society.
خلاصه ماشینی:
در انديشه متعالي اسلام ، اصل مسلم در روابط انساني و اجتماعي بر رفق و مدارا است ؛ اما همواره اين پرســش وجود دارد که مدارا در چه جايگاهي و تا چه حد و مرزي مورد پذيرش اســلام اســت آيا يک اصل مطلق است و در همه جا حتي در اصول و قوانين ديني نيز جاري است ؟ ٣٢ با مطالعه و تأمل در آيات قرآن و احاديث شريف در مي يابيم که خداوند در وضع تکاليف بر بندگان سخت نگرفته و تکليف مالايطاق ننموده است ؛ اما همين اسلام که شريعتي سمحه و سهله است ، در حوزه اجراي حدود الهي با شدت و صلابت برخورد مي کند، به عنوان مثال در برابــر قتــل نفس ، قصاص را معين نموده «و لکم في القصاص حيــاة يا اولي الألباب لعلکم تتقون و براي شــما در قصاص حيات و زندگي اســت اي صاحبان خرد تا شــما تقوي پيشه کنيد» (بقره /١٧٩).
35 امام علیهالسلام از حق مســلم خويش درباره خلافت به خاطر حفظ اســلام و پيروي از سفارش رسول اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم )صرف نظر کرد(شريف رضي ، ١٣٧٩، خطبه ٣٧) و فرمود: «به خدا سوگند اگر سخن بگويم ، مي گويند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم مي گويند از مرگ ترســيد، هرگز، من وترس از مرگ ؟ پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار، سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابي طالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است اينکه سکوت برگزيدم ، از علوم و حوادث پنهاني آگاهي دارم که اگر باز گويم مضطرب مي گرديد همچون لرزيدن ريسمان در چاه هاي عميق »(همان ، خطبه ٥).