چکیده:
: آیین دادرسی کیفری، آیین دادرسی مدنی و قانون مجازات اسلامی مهم ترین قوانینی هستند که جایگاه سوگند را در قوانین کشور ما ترسیم میکنند. یکی از موارد قابل بحث دربارة سوگند به عنوان یکی از ادله اثبات دعاوی کیفری، مادة ٣١١ قانون مجازات اسلامی و مورد بعدی بررسی و تحلیل قدرت اثباتی سوگند در دادسراست که در متن پژوهش بررسی و تبیین میشوند. هدف از این پژوهش بررسی سوگند به عنوان یکی از ادله اثبات دعاوی کیفری در ایران است . پرسش مهم در این باب آن است که با توّجه به قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری مصّوب ١٣٩٢آیا ادای سوگند خاتمه دهندة دعوای کیفری خواهد بود یا نه . قوانین فوقالذکر موضع متفاوتی نسبت به قوانین سابق در این زمینه اتخاذ کردهاند که در این مقاله به طور کامل بررسی و تحلیل خواهند شد.
خلاصه ماشینی:
"نکتۀ قابل ذکر دربارة مادة فوقالذکر اینکه ، سوگند در این ماده صرفا به شاهد قراردادن خداوند بر درستی گفتار اداکنندة سوگند تعریف شده است و در نگاه اول این مفهوم را به ذهن میرساند که شخصی که سوگند میخورد صرفا به نفع خودش این کار را انجام میدهد و از این سوگند زیانی به کسی یا طرف دیگر دعوی نمیرساند درحالیکه در تعریف اول سوگند گفته شد که سوگند یعنی گواه قراردادن خداوند برای بیان امری به سود خود و به زیان دیگری، و عبارت «به زیان دیگری» در متن مادة ٢٠١ قانون مجازات اسلامی آورده نشده است و این مفهوم را به ذهن میرساند که سوگندخوردن توسط فردی ممکن نیست زیانی به دیگری برساند.
مادة ٣١١ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «اگر پس از تحقیق و بررسی به وسیلۀ مقام قضائی، در مسلمانبودن مجنیعلیه ، هنگام ارتکاب جنایت ، تردید وجود داشته و حالت او پیش از جنایت ، عدم اسلام باشد و ولی دم یا مجنیعلیه ادعا کند که جنایت عمدی در حال اسلام او انجام شده است و مرتکب ادعا کند که ارتکاب جنایت ، پیش از اسلامآوردن وی بوده است ، ادعای ولی دم یا مجنیعلیه باید ثابت شود و در صورت عدم اثبات قصاص منتفی است و مرتکب به پرداخت دیه و مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم تعزیرات محکوم میشود."