چکیده:
پس از رسوایی های مالی برخی شرکت ها که اطمینان به استقلال و اعتبار مؤسسه های حسابرسی و نیز حرفه حساداری و بازارهای مالی را کاهش داد، حاکمیت شرکت ی وجه بیشتری را به خود جلب کرد. همچنین در دهه های اخیر به خصوص به دنبال سقوط اقتصادی و بحران های مالی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، نیاز به تمرکز بر حاکمیت شرکتی افزایش یافته است. بر اساس گزارش جامع ارائه شده به وسیله سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سال 2004، حاکمیت شرکت یبه عنوان یک سیستم راهنمایی و نظارت مورد قبول شرکت، تعریف شده است. حاکمیت شرکتی عنصری کلیدی در کارایی و رشد اقتصادی و نیز تقویت اعتماد سرمایه گذاران است. برای دستیابی به حاکمیت شرکتی، خوب، شرکت باید روی همه جنبه های حاکمیت شرکتی به خصوص وظیفه حسابرسی داخلی تمرکز کند. حسابرسی داخلی، تعهد به اصول اخلاقی، هدف ها، برنامه ها و فعالیت های سازمان را می سنجد و همچنین منبع مهمی برای حسابرس مستقل، کمیته حسابرسی، هیئت مدیره و مدیرارشد است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مقاله بررسی رابطه بین وجود حسابرسی داخلی با حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکت، می باشد. به منظور تحقق هدف تحقیق از روش کتابخانه ای و ابزار فیش برداری استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد؛ حسابرسی داخلی یکی از اصول مهم در ساختار حاکمیت شرکتی تلقی می شوند. هر دو جنبه سنتی و نوین حسابرسی داخلی یکی از عناصر مهم کنترل ای داخلی محسوب می شود که به ارزیابی تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران جهت استفاده کارا و اثربخش منابع و رعایت صرفه اقتصادی و بهبود عملکرد سازمان می پردازد. همچنین حسابرسی داخلی با ارزیابی کنترل های داخلی و حصول اطمینان از کیفتی و صحت عملیات، اطلاعات و گزارش های مالی و کفایت سیستم کنترل داخلی و رفع نقاط ضعف آن، پیشگیری از بروز تقلب و اشتباه، به مدیران سازمان جهت ایفای مسئولیت هایشان یاری می رسانند.
خلاصه ماشینی:
"حسابرسی داخلی در تدوین روش های کنترل داخلی اعم از مالی و غیر مالی، استقرار سیستم کنترل داخلی، بررسی و ارزیابی سیستم کنترل داخلی، ارائه پیشنهادهای سازنده برای بهبود این سیستم و ارزیابی اثربخشی و کارایی استفاده از منابع بنگاه، نقش اساسی و کلیدی دارد و دراین راستا، سیستم های مالی، مدیریتی و عملیاتی و همچنین رسیدگی های ویژه را در دامنه کار خود قرار دارد Aebi etal, 2011)).
Cadbury report JAMES WOLFENSOHN )Peter lindelof 2005( ایفای نقش و وظایف حاکمیت شرکتی، ارزش آفرینی برای همه ذی نفع ها، بهره گیری مناسب از دارایی های نامشهود و محور آن دانش و سرمایه های فکری، شناسایی دائمی مخاطرات و مدیریت بر ریسک بنگاه، و رعایت مسئولیت های اجتماعی و اخلاق سازمانی به عنوان شروط اساسی بقا و پایه ای می باشد (رهبر، 1390).
3- تقاضا برای حاکمیت مطلوب تر: حداقل سه عامل تقاضا برای بهبود نظام سازمانی مطرح شده است: 1- نابسامانی های برجسته: تحقیقات مختلف برروی نابسامانی ها به خصوص تقلب مالی، ارتباطی بین نظام راهبری شرکت ضعیف (هیئت مدیره با استقلال کم، کمیته حسابرسی غیرکیفی یا فقدان کارکرد حسابرسی داخلی) و وقوع این مشکلات را نشان می دهد.
بدین ترتیب با توجه به نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک، پیش گیری از بروز تقلب واشتباه و حفاظت از دارایی ها و کمک به حاکمیت مطلوب که خود جلب سرمایه گذاران و تأمین مالی را به دنبال دارد، و از طرفی کمک به شفاف سازی و قابلیت اتکای اطلاعات حسابداری نقش مهمی در حاکمیت شرکتی اثربخش و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت و ارتقاء آن خواهد گذاشت (میری، 1390)."