چکیده:
از بدو پیدایش آدم، سیاست قرین نسل بشر در تمام ادوار بوده است. این سیاست بوده است که انسانها را با واژه های قدرت و حکومت آشنا کرده و پیدایش موضوعاتی مانند فقر و غنا، تبعیض اقتصادی، اختلاف طبقاتی، و اصولا آنچه که مربوط به مسائل عمومی می شود را موجب شده است. در تمام طول تاریخ همیشه یک طرف معادلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ملتها و طرف دیگر آن دولتها بوده اند. اما آنچه در این میان حائز اهمیت است چگونگی بیان خواسته هایی است که رنگ و بوی منافع ملی داشته و از سوی ملتها به طرق مختلفی از جمله جنگ، انقلاب یا گفتمان و... مطرح شده و پاسخ های متقابل مختلفی از سوی دولتها به دنبال داشته است. یکی از ابزارهایی که بشر برای بیان خواسته ها و یا بر کرسی نشاندن افکار و عقاید شخصی، قومی یا در نگاهی کلی تر عقاید ملی بدان متوسل شده زبان ادبی بوده است. چه بصورت نظم و چه بصورت نثر. اما زبان نظم در این میان موثر تر بوده است. نگارنده به بررسی تحولات مختلف سیاسی، اجتماعی، حکومتی و عقیدتی در عصر مشروطه و تاثیر آن در اشعار شاعران این دوره که هر کدام زبان گویای ملتهای زمان خویش در برابر دولتهای خودکامه و مستبد بوده اند پرداخته و ، ابیاتی از این شاعران را که بیشتر طرف مخاطب آنها سران سیاسی وحکومتی بوده اند به عنوان نمونه ذکر کرده است.
خلاصه ماشینی:
"(زرقانی، 1387: 70) 1-1-2- تحول در ساختار سیاسی و تاثیر آن بر شعر شاعران دریافتند اکنون باید از هنر خویش در راه دفاع از حقوق مردم در برابر حکومت استفاده کنند و دیگر اینکه بر خلاف شعر سنتی که در کلیت خود فردگرا بود و در اندیشه نجات فرد، بدون در نظر گرفتن جایگاه اجتماعی انسان، شعر مشروطه جامعه گرا شده بود و این ویژگی شعر بی تردید از نتایج تحول در ساختار و اندیشه سیاسی جمعی است.
(همان: 85) 1-2- نمونه هایی از سیاست ورزی در شاعران عصر مشروطه: 1-2-1- عارف قزوینی : ناله ی مرغ اسیر این همه بهر وطن است مسلــک مرغ گرفتــار وطن همچو من است فکری ای هموطنـان در ره آزادی خویش بنمایید که هر کس نکنــد همچو مـن است خانه ای کو شود از دست اجــــانب آباد زاشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است جامه ای کو نشود غرقه به خون بهر وطن بدر آن جامه که ننگ تـن و کم از کفن است (سپانلو، 1381: 120) عارف که در صف مشروطه خواهان به تصنیف های خود رنگ و بوی شاعرانه داده بود در شعر فوق ملت ایران را به نوعی کم کاری و ضعف در تعصب ملی متهم می کند و آنان را به تفکر در یافتن راهی برای آزادی از دست اجانبی فرا می خواند که بطور مستقیم یا غیر مستقیم و توسط عمال خود فروخته، ایران را تحت سیطره و عرصه ی جولان خود قرار داده بودند."