چکیده:
ادبیات فارسی گنجینه ی گران بهایی است که در زوایای آن گوهرهای الوانی می درخشند و مشتاقان را به سوی خود فرا می خوانند. یکی از انواع این ادبیات ، ادبیات غنایی است که در آن شاعر به توصیف عشق و احساس خود میپردازد. در گونه ای از این اشعار، شاعر دوران گذشته را مرور میکند و به یاد آن چه که به زعم او شیرین و خوش بوده و اینک از دست رفته است ، حسرت میخورد. تمدن ایران باستان و شکوه پادشاهی ساسانی یکی از فرازهایی است که مورد توجه بسیاری از ادیبان عهد اسلامی قرار گرفته است . از مهم ترین سوژه های این تمدن کاخ کسری یا ایوان مداین میباشد. تیسفون ، پایتخت ساسانیان ، که در دوره ی اسلامی مداین نامیده شد؛ در سال ١٦ هجری به دست مسلمانان افتاد. بقایای قصر باشکوه ساسانیان ، معروف به ایوان مداین ، تا قرن ها دستمایه ی شاعران و نویسندگان برای یادآوری دوران گذشته و ذکر ناپایداری خوشیهای دنیا قرار گرفته و هر کس با نگاه خود به گونه ای به این موضوع پرداخته است . گروهی به آن چه بوده و فرو ریخته حسرت خورده و نوحه سرایی کرده اند و جمعی آن را مایه ی عبرت دانسته و آیندگان را به تعمق در این دگرگونی فراخوانده اند. بدین ترتیب در کنار بعد غنایی این سروده ها، بعد تعلیمی آن ها نیز آشکار میگردد.
خلاصه ماشینی:
"(یاحقی، ١٣٧٧، ١٦٣تا ١٦٧) وی در قصیده ای تعلیمی که ٥٧ بیت دارد، ضمن یادآوری فراز و فرود زندگی و بازی روزگار با انسان ، به خاطره ی طاق کسری در مدائن و فروریختن شکوه آن اشاره میکند: ای دل فلک سفله کج مدار است صد بیم خزانش به هر بهار است باغی که در آن آشیانه کردی منزلگه صیاد جان شکار است یغماگر افلاک سخت بازوست دردی کش ایام هوشیار است افسانه ی نوشیروان و دارا ورد سحر قمری و هزار است ز ایوان مدائن هنوز پیدا بس قصه ی پنهان و آشکار است اورنگ شهی بین که پاسبانش زاغ و زغن و گور سوسمار است بیغوله ی غولان چرا بدین سان آن کاخ همایون زرنگار است (پروین اعتصامی ، ١٣٥٥، ٩ و١٠) پروین پس از تصویر کردن نمای کنونی ایوان مداین و آثار به جا مانده ی آن ، که زمانی چنان با عظمت و زیبا بوده اند، از روزگار بی وفا و غدار سخن می گوید و فرجام انسان را به او گوشزد و در ابیات بعدی وی را به بهره گرفتن از زمانی که در اختیار اوست و نیز هوشیاری و نیکوکاری ، دعوت میکند و بدین گونه ، هم چون دیگر اشعار خویش ، در اینجا نیز بعد تعلیمی اشعار خود را آشکار میکند."