چکیده:
یکی از گسترده ترین عرصه های زبان فارسی گسترة ادبیات غنایی است و از این میان سهم داسـتان هـای عاشقانه از گونه های دیگر بیشتر است . هدف از این پژوهش مقایسة دو داسـتان عاشـقانة قهرمـان محـور زبان فارسی است : یکی از شاعری ایرانی ؛ یعنی نظامی گنجوی و دیگری شاعری که متعلّق بـه سـرزمین هند همسایة فرهنگی و همیشگی ایران اسـت ؛ یعنـی امیرخسـرو دهلـوی ، همـان کسـی کـه بـه لحـاظ استعمال بسیار دلنشین و فاخر زبان فارسی به «طوطی هنـد» ملقّـب شـده اسـت . نگارنـده کوشـیده بـا بررسی دو منظومة لیلی و مجنون نظامی و مجنون و لیلـی امیرخسـرو دهلـوی ، بـه اشـتراکات زبـانی و معنایی این دو منظومه بپردازد و میزان اثرپذیری امیرخسرو را از نظامی نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
"لیلی نامی در میان هم مکتبی های او بود که مجنون دل در گرو مهر او بست : لیلــی نــامی کــه مــه غلامــش خالش نقطـی ز نقـش نـامش تــاراج گــر متــاع جــان هــا بنیاد شـکاف خـان و مـان هـا (ص ٧٤) هر دو نفر به یکدیگر عاشق و دلداده بودند اما دم نمی زدنـد مبـادا بـر سـر زبـان هـا بیفتند اما از آنجا که عشق غماز است و راز خود را آشکار می کند و نمـی توانـد در پـردة استتار بماند، همکلاسی ها متوجه عشق میان این دو نفر شدند: یاران کـه بـه هـر کنـاره بودنـد دزدیـــده در او نظـــاره بودنـــد (ص ٨٢) و هنگامی که این عشق در رگ و پوست آنان جریان یافت ؛ سر به رسـوایی کشـید و در اندک زمانی ورد زبان ها گشت .
شاید این جسارت را خود ابن سلام به او داده باشد؛ به گونه ای که پـس از آن جرأت می کند که نه رو در رو بلکه از پشت نخلی با مجنون سخن گوید که این خود کاری شگرف از طرف لیلی محجوب و شرمگین است ؛ امـا ابـن سـلام کـه رقیـب اصـلی قهرمان داستان است فردی خودخواه است که برای رسـیدن بـه لیلـی بـه هـر ترفنـدی متوسل می شود (سعیدی سیرجانی ، ص٢٨) و در بند این نیست که لیلی هم آدمیـزاد اسـت با حق انتخابی .
بررسی ویژگی های سبکی دو داستان امیرخسرو و نظامی منظومة مجنون و لیلی امیرخسرو، ساده ، بـی پیرایـه ، و روان اسـت ؛ اگرچـه گـاه از روی تفنن ، مضامین مربوط به علوم و فنـون مختلـف در شـعر را آورده امـا ایـن اصـطلاحات چندان زیاد نیست که شعر او را به تکلف نزدیک کند."