چکیده:
جبر و اختیار از مسایل مورد گفت وگوی علم و الهیات است . در الهیات ، درباره جبر و اختیار، دو دیدگاه جبر انگاری، و اختیار انگاری مطرح شـده اسـت ، و از سوی دیگر، در فیزیک کلاسیک ، اصل موجبیـت یـا جبـر علـی و معلـولی بـه رسمیت شناخته شده ، اما در فیزیک کوانتوم ، این اصل در خصوص پدیده هـای اتمی، مورد تردید یا انکار واقـع شـده ، و اصـل عـدم قطعیـت یـا عـدم تعـین ، جایگزین آن شده و تفسیرهای مختلفی از آن ارائه شده اسـت . کسـانی، اصـل موجبیت در فیزیک کلاسیک را پشتوانه علمی نظریه جبر در الهیات ، و کسانی دیگر، اصل عدم قطعیت در فیزیک کوانتوم را پشتوانه علمی نظریـه اختیـار در الهیات ، انگاشته اند. این دو انگاره با انتفاد گروهی دیگر از متالهان و دانشمندان روبرو گردیده است . دیدگاه های مزبور، در نوشتار پیش رو، تبیین وتحلیل شـده است .
خلاصه ماشینی:
"(ایان باربور: ١٣٦٢، ٣٤١) حقیقت اختیار یا آزادی اراده جبرانگاری در افعال انسان ، ناشی از تفسیر فلسفی نادرست اختیار است ، اگر حقیقـت اختیار، انکار هرگونه ضرورت و حتمیت فلسفی در مورد فعـل انسـان باشـد، بـدون شـک انسان نصیبی از اختیار نخواهد داشـت ، زیـرا ضـرورت فلسـفی نظـام هسـتی قابـل انکـار نیست ، ولی چنین تفسیری از اختیار نادرست است ، حقیقت اختیـار کـه از ویژگـیهـای انسان در میان سایر انواع حیوانی بشمار میرود این است که نفس انسان در پرتـو عقـل و خـرد و پـس از یـک رشـته محاسـبات و تـأملات ، یکـی از دو طـرف فعـل یـا تـرک را بر میگزیند و پس از آن که اراده قطعی او به یکی از دو طرف آن تعلـق گرفـت ، قطعـی و ضروری میشود، و این قطعیت و ضرورت نشأت یافته از انتخاب ، اراده و زاییـده اختیـار او است ، و در نتیجه با اختیار او هیچ گونه منافاتی ندارد.
(مطهری: بیتا، ٣: ١٤٨ـ ١٥١) حل یک مجهول پل فولکیه در کتاب «خلاصه فلسفه » و دیگران ، در این جا اشکالی را مطرح کـرده انـد و آن این که «بدوا میتوان گفت که اراده مستقل از علل و محرکهـا (تجسـم هـا و امیـال ) صورت میگیرد، این فرضیه شامل قسمتی از حقیقت است ، زیرا اگـر تجسـم هـا و امیـال ارتجالا باعث اتخاذ تصمیم نمیشوند، و لحظه های تردید و بلا تصمیمی وجود دارد، بـدان جهت است که انسان دارای قدرت امتناع و خودداری اسـت ، و ایـن قـدرت امتنـاع بـرای تشکیل اراده کافی است ، لیکن این فرضیه رضایت بخش نیست ، آیا اراده ، قدرت مقاومـت در برابر تحریک تجسم هـا و امیـال را از کجـا بـه دسـت مـیآورد؟ اگـر ایـن قـدرت را از تجسم ها و امیال دیگر به دست میآورد، در این صورت ما به نظریه ای بـرمـیخـوریم کـه قبلا رد شده است (نظریه جبر)، و اگر قدرت مزبور را از خود بـه دسـت مـیآورد، در ایـن صورت اراده به یک رمز تشریح ناپذیری منتهی میشود کـه بـا اصـل دلیـل کـافی وفـق 1 نمیدهد."