چکیده:
برخي بر اين باورند كه آزادي مفهومي مدرن است و نميتوان از آن نام و نشاني در
نصوص اسلامي يافت. به باور اين افراد، آزادي مطرح در دنياي امروز، برخاسته از
فكر جامعه مدرن غربي است كه جامعه اسلامي فاقد آن بوده است. افزون بر اين و
بر فرض پذيرش امكان گفتگو از مفهوم آزادي در قرآن با فقر شديدي در ادبيات و
آموزه هاي اسلامي مواجهيم؛ ازاينرو نميتوان ادبيات غنياي در زمينه بحث از
آزادي فراهم كرد و همچنان بحث از آزادي در نصوصي مثل قرآن ممتنع خواهد
بود. اما با وجود نگرش مورد اشاره، ديدگاههاي ديگري نيز وجود دارد كه معتقدند
ميتوان از مفهوم آزادي در قرآن سخن به ميان آورد بدون اينكه به نسبت سنجي و
مشابهت سازي با مباحث مدرن پرداخت. از يك سوي آزادي مهمترين مفهومي
است كه بشر همواره با آن مواجه بوده است و درنتيجه مهمترين متن در دين اسلام
نميتواند در برابر آن سكوت كرده باشد، از سوي ديگر ميتوان با تعيين مراد و
منظور خود از آزادي به تأمل در نصوص ديني پرداخت و حضور عناصر و اركان
آزادي را در قرآن آزمون كرد، درنهايت اينكه آنچه موجب شده آزادي پديدهاي نو و
دستاوردي متفاوت از انديشه و دنياي گذشته فرض شود، اين است كه اَشكال و
مصاديق آزادي دگرگون شده است، اما مضمون آزادي همواره مطرح بوده است،
مقاله حاضر در پاسخ امكان و امتناع آزادي در قرآن نگارش يافته و تلاش ميكند
دربارة برخي از نكتههاي اصلي و كليدي در اين زمينه به بحث و نظر بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"از یک سوی آزادی مهم ترین مفهومی است که بشر همواره با آن مواجه بوده است و درنتیجه مهم ترین متن در دین اسلام نمی تواند در برابر آن سکوت کرده باشد، از سوی دیگر می توان با تعیین مراد و منظور خود از آزادی به تأمل در نصوص دینی پرداخت و حضور عناصر و ارکان آزادی را در قرآن آزمون کرد، درنهایت اینکه آنچه موجب شده آزادی پدیده ای نو و دستاوردی متفاوت از اندیشه و دنیای گذشته فرض شود، این است که اشکال و مصادیق آزادی دگرگون شده است ، اما مضمون آزادی همواره مطرح بوده است ، مقاله حاضر در پاسخ امکان و امتناع آزادی در قرآن نگارش یافته و تلاش می کند دربارة برخی از نکته های اصلی و کلیدی در این زمینه به بحث و نظر بپردازد.
خداوند پس از اعتراف به عجز فرشتگان تأکید می فرماید که ذات مقدس الهی ، غیب و نهان های آسمان ها و زمین را می داند و این گونه و با چنین «تعلیم و تأکیدی »، امکانات و قدرت متعالی انسان را منعکس می کند؛ قدرت و توانایی در شناخت تمامی موجودات و معرفت به فعل و انفعالات نیروها و انرژی هایی که در دایره خلافت وی و تحت تصرف او در حیات ایدئولوژیکی و مکتبی اش قرار دارند (صدر، ١٩٦٧)؛ به دیگر سخن برای انسان که جانشین خداوند است ، حد و مرزی نیست ؛ به هر سوی که رو و اراده کند می تواند تغییر و دگرگونی پدید آورد و قدرت انتخاب گری و گزینش گری خویش را به رخ کشد."