چکیده:
در این مقاله ضرورت توجه به طبقه بندی در ابعاد مختلف مانند پدیده ها، داده ها، نظریه ها، روش ها و رویه ها تاکید می شود. نویسنده در بیان مطالب سنگ تمام گذاشته ولی مطالب به گونه ای تنظیم شده است که خواننده کمتر می تواند ارتباط خوبی با آن برقرار کند. تنها فصل های آخر می تواند مقصود نویسنده را به درستی و وضوح بازگوید. در مجموع، اهمیت طبقه بندی در همه زمان ها امری است مهم، که در این کتاب هم به آن تاکید می شود و نویسنده سعی کرده است با ابتکاری جدید طبقه بندی را در موضوعات مختلف در راستای سوالات همیشگی چه، کی، کجا و چگونه و مانند آن تبیین کند که به نظر من ضمن اطناب در مباحث، توفیق چندانی نداشته است.
خلاصه ماشینی:
وی چهار مقولۀ پدیده / داده ، نظریه ، روش و رویه را به عنوان مقدماتی برای طرح طبقه بندی خویش موردبحث قرار داده و با توضیحاتی که آورده است ، اگرچه تفاوت هایی را بین این مفاهیم قائل شده ، ولی باز اذعان می کند که این مفاهیم دارای تعاریف مشخص و تثبیت شده ای نیستند.
در فصل اول با عنوان «طبقه بندی » از رهنمودی ساده برای طبقه بندی سخن می گوید و این که هر پژوهش باید با پرسش های پنج گانه «چه کسی ، چه چیزی ، کجا، چه زمانی ، و چرا» (٢٨ ص) به منزلۀ پرسش های همیشگی انسان در تحقیق شروع شود.
» ضمن این که مبنای این جدول و چگونگی تهیه آن جای بحث دارد، ولی باید دانست که جدول تعریفی از پدیده به دست نداده بلکه انواع آن را بیان کرده است و تازه چرا باید تنها این جدول در کانون توجه متخصصان علوم انسانی قرارگیرد؟ نویسنده آن گاه با چنین تعریفی از واژة پدیده به رابطۀ علی توجه می کند و از قول دانشمندان می گوید که هنگام تأمل در رابطۀ بین دو پدیده ، «گرایش به صداقت » و «بازده اقتصادی » اهمیت دارند که خیلی مفهوم نیست یا شاید جایش این جا نباشد (ص ٧٠).
او می خواهد طبقه بندیش را از پدیده و داده شروع ، با نظریه و روش و رویۀ علمی تقسیم و آنگاه با استمداد از طبقه بندی های دیگر فروعات آن را ادامه دهد؛ که البته این آغاز راه و صرفا پیشنهاد است و استلزامات نظری و عملی آن مورد توافق نیست .