چکیده:
هدف این پژوهش بررسی مطالبات اجتماعی زنـان در مطبوعـات عصـر مشـروطه بـا تاکیـد بـر روزنامه ایران نو در سال ١٣٢٧ قمری ١٢٨٨ شمسی و شمارگان سال نخست این روزنامه میباشـد. روزنامه ای که باچاپ نگارش های زنان که بیشتر رویکرد مطالبه گری حقـوق اجتمـاعی آنـان را دارد نقشی اساسی در بیداری، آگاهی و به ثمر رسیدن ، مطالبات اجتماعی زنان ایرانی راداشته است . این پژوهش به روش اسنادی و با شیوة توصیفی- تحلیلی گردآوری شده است . اهمیت پرداختن به ایـن دوره نیز به دلیل حضور فعال اجتماعی زنان برای نخستین باربه شکل شبه صنفی میباشـد. دوره ای که زنان به مطرح کردن درخواست های اجتماعی خود میپردازند که در این بین ایجاد مدارس برای دختران و تلاش برای فراهم کردن زمینه های سوادآموزی دختران از اصلیترین یافتـه هـا و نتیجـه - گیریهای آنان بوده است . این تحقیق به ثمر رسیدن تلاش اجتماعی زنان و احقاق حقوق اجتماعی آنان را در شکل ایجاد مدارس دخترانه نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
"در این میان سؤال هایی که مطرح هسـتند، عبارتنـد از: تأثیر حرکت مشروطه بر طرح مطالبات اجتماعی زنان چه میزان بوده اسـت ؟ مهـم تـرین مطالبـه ی اجتماعی زنان در مطبوعات عصر مشروطه به ویژه روزنامه ایران نو چـه بـوده اسـت ؟ آیـا مـیتـوان درخواست ایجاد مدارس دخترانه را اصـلیتـرین مطالبـه جامعـه شـناختی زنـان در دوره مشـروطه دانست ؟ سوال مهم دیگر در این زمینه این میباشد که زنان برای رسیدن به ارزش های فرهنگی که از آن محروم بودند بر چه شاخصه ای برای رسیدن به مقصود خود بیشتر تأکید می نمودند؟ در این پژوهش بر اساس رویکرد توصیفی- تحلیلی، مطالبات زنان مورد بررسی قرار گرفته است .
زنان در نامه نگاریهای خـود در مطبوعات در راستای مطرح کردن مطالبات جامعه شناختی، درمورد وضـعت بـد زنـان ایرانـی در جامعه عصر مشروطه ، خطاب به زنان طبقه بـالای جامعـه اشـاره مـیکننـد "ای بـی چـاره ایـن هـا خواهران تواند" (٤ :١٣٢٧ shawwal ١٦ ,Iran no) یا در نامه ای دیگر در روزنامه زبان زنان به عنـوان سومین روزنامه منتشر شـده توسـط زنـان در ایـران ، مقالـه ای بـا عنـوان "خـاهران بیـدار شـوید" (١ :١٣٣٨ Rabi al-Awwal ١٩ ,Zaban Zanan) وجود دارد که همگـی زنـان ایرانـی را بـه دریافـت آگاهی دعوت میکند.
نمونه مشابه آن در نامه نگاری زنان و به خصوص در نگارش های شخصی با نام "طائره " که بیشترین نامه های زنان در روزنامه ایران نو از همین شخص میباشد نیز ایـن سـیر قابـل مشاهده است و در نتیجه او دلیل محرومیـت زنـان را خـود آنـان معرفـی مـی نمایـد و اشـاره دارد "هرچه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست " (٣ :١٣٢٧ shawwal ٢٩ ,Iran no) و با این امر وجـود یک نیروی فرادست را بر فرودستی زنان ، از بین می برد."