چکیده:
هدف اين مقاله ارزيابي نقادانه محتواي مقالات اقتصادي در ايران است. براي دستيابي به اين هدف، 1285 مقاله علمي- پژوهشي گردآوري و بر مبناي طبقه بندي مجله ادبيات اقتصادي ساماندهي شده اند. تحليل هاي آماري نشان مي دهد 96 درصد مقالات، با عنوان «كاربردي» و 99 درصد با «روش علي»و با بهره گيري از مدل هاي اقتصادسنجي در محورهاي «اقتصاد كلان و پولي»، «اقتصاد بينالملل»، «اقتصاد مالي» و «اقتصاد كشاورزي و محيط زيست» نوشته شده اند. براي نقد مقالات از نظريه «سه جهان» و تفكر نقادي پوپر بهره برداري شد. يافته ها نشان مي دهد گستره تحقيقات اقتصادي در ايران محدود است. به نظر مي رسد «جهان 2» و «جهان 3» محققان (به تعبير پوپر) از غناي لازم برخوردار نبوده و به همين علت اثرگذاري دانش آموختگان اقتصادي در «جهان 1» نيز اندك است. از اهم دلايل كاستي پژوهش ها مي توان به مسئله محور نبودن، صورت بندي افراطي رياضي، نا آشنايي با ساير علوم اجتماعي و نبود تفكر نقادانه اشاره كرد. براي سودمندي بيشتر دانش اقتصاد آشتي دادن «حقايق آشكار شده» و «نظريات ناسازگار» ضروري است. طرح ديدگاه هاي متنوع معرفتي، ترويج تفكر نقادانه، آشنايي با معرفت هاي نوع دوم و رشته هاي علوم اجتماعي از عوامل گسترش علوم اقتصادي است كه اين علم را در حل مسائل جامعه تواناتر ميكند.
This paper evaluates critically the economic articles in Iran. In order To achieve this objective, we collected 1285 articles and organized on the basis of Journal of Economic Literature (JEL) classification. Statistical analysis clearly shows that 96% of papers are applied research and 99 percent use of econometric models based on causality method in the topics of "macroeconomic and monetary", "International Economics", "financial economics" and "Agriculture and the environment". The findings based on the analysis and implementation of the Three Worlds theory and Popper's Critical Thinking clearly indicate that the economic research economic range is limited due to the poverty of the world 2 and 3. Due to poverty "ecology of knowledge" World 2 and 3, the impact of economic graduates in the first world isnt remarkable, the main reasons are the papers arent problem-oriented; mathematical formulation is target and conceptual analysis isnt priority; and critical thinking has not place in economic research.
خلاصه ماشینی:
طرح ديدگاههاي متنوع معرفتي، ترويج تفکر نقادانه ، آشنايي با معرفت هاي نوع دوم و رشته هاي علوم اجتماعي از عوامل گسترش علوم اقتصادي است که اين علم را در حل مسائل جامعه تواناتر ميکند.
تحقيق علمي، بررسي سازمان يافته ، کنترل شده، تجربي و انتقادي در مورد پديدههاي طبيعي است که مناسبات احتمالي بين اين پديدهها در قالب نظريه و فرضيه ، ساماندهي ميشوند (کرلينجر٦، ١٣٧٤).
در رشته علوم اقتصادي نيز مقالات زيادي در ايران منتشر شده است و به نظر ميرسد که عمده اين مقالات در زمينه هاي خاص منتشر ميشود.
Autonomous جهان يک چارچوب ضروري براي جايگاه علوم انساني به صورت عام و اقتصاد به طور خاص مشخص ميکند (بويلنيز و اگرمن ١، ٢٠٠٨) پوپر واقع گرايي علمي خود را با معيار تميز٢ معروف يعني ابطالگرايي توسعه داد.
در ايران مطالعاتي براي سنجش کيفيت مقالات نيز انجام يافته و در آن به نبود کارکردهاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي اين مطالعات تاکيد شده است (قانعيراد و موسوي، ١٣٨٧).
محورهاي فکري مانند تاريخ انديشه اقتصادي، نظامهاي اقتصادي و تاريخ اقتصادي و حتي برنامه هاي پژوهشي جديد، از قبيل حقوق و اقتصاد، اقتصاد شهري، محيط کسب و کار و بهداشت و آموزش اقتصاد، مورد توجه و استقبال پژوهشگران ايراني نبوده است .
٥. نتيجه گيري و پيشنهادات هدف اين مقاله ارزيابي نقادانه مقالات منتشر شده در ايران با تکيه بر نظريه سه جهان و تفکر انتقادي پوپر است .
براي مثال معرفت شناسي و روش شناسي علم اقتصاد از معرفت هاي نوع دوم است .