چکیده:
مقاله حاضر به مقایسه زیان رفاهی ناشی از مالیات حق الضرب و مالیات بر مصرف پرداخته است. مالیات حق-الضرب در قالب چاپ پول بیشتر و انتقال قدرت خرید از مردم به دولت مطرح می شود و مالیات بر مصرف به صورت افزایش سطح مخارج تعریف می شودکه باعث کاهش رفاه اقتصادی می شود. در این مطالعه با استفاده از یک الگوی رشد درون زا، ساختاری به منظور مقایسه و ارزیابی اثرات رفاهی این دو سیاست مالیاتی فراهم آمده است که معیارهای مورد استفاده تغییرات در مصرف بخش خصوصی و زمان استراحت می باشد. با استفاده از داده های سری زمانی فصلی دوره ۱۳۹۰-۱۳۶۹ش، نتایج مطالعه نشان می دهد که در بلندمدت مالیات حق الضرب نسبت به مالیات بر مصرف باعث کاهش بیشتر مصرف و رفاه اقتصادی می شود. همچنین، شبیه سازی الگو نیز نشان می دهد مالیات حق الضرب نوسان بیشتری در متغیرها ایجاد کرده و تغییرات رفاهی بیشتری به همراه دارد..
This paper has compared welfare loss from seignorage tax and consumption tax. Seignorage tax is in the form of higher money creation and transferring purchasing power from people to government and consumption tax increases level of expenditure that reduces economic welfare. In this study، by using an endogenous growth model، a structure is prepared to compare and evaluating welfare effects of these two tax policies، in which، two criteria، changes in consumption level and leisure time are used. Based on quarterly time series data for the period of 1369-1390، the results show that in the long run، seignorage tax compared with consumption tax causes more reduction in consumption and economic welfare. Moreover، model simulation shows that seignorage tax leads to more volatility in variables and has more welfare changes.
خلاصه ماشینی:
با استفاده از داده هاي سري زماني فصـلي دوره ١٣٩٠-١٣٦٩ش ، نتايج مطالعه نشان ميدهد که در بلندمدت ماليات حق الضرب نسبت به ماليات بر مصرف باعث کاهش بيشتر مصرف و رفاه اقتصادي مي شود.
Commodity Money اگر دولت به منظور تأمين مالي کسري بودجه خود با اين سؤال مواجه باشد که از کدام روش ، درآمد کسب کند، يک راه براي انتخاب ميان ماليات حق الضرب و ساير ماليات ها، بررسي و مقايسه ميزان کاهش رفاه در اين دو روش است .
نتيجه اين مطالعات نشان ميدهد در حالت عدم وجود اثرات مجانبي توليد٧، همواره در بلندمدت ماليات حق الضرب نسبت به ماليات بر مصرف هزينه رفاهي بالاتري دارد و اگر اثرات مجانبي توليد وجود داشته باشد يک ماليات حق الضرب نه تنها هزينه رفاهي کمتري دارد بلکه ممکن است باعث افزايش رفاه شود.
بنابراين ، در يک الگوي رشد بهينه هرگاه سرمايه گذاري محدود به قيد نقدينگي باشد آنگاه تغيير وضعيت تأمين مالي دولت از ماليات بر مصرف به ماليات حق الضرب ، در بلندمدت ، باعث کاهش مصرف شده اما اثر آن بر استراحت نامشخص است .
در اينجا نيز با افزايش ماليات بر مصرف ، نياز دولت به حق الضرب و افزايش نرخ رشد حجم پول کمتر شده و با توجه به نمودار، مقدار چاپ پول و رشد آن (uu) در ابتداي سياست کاهش يافته و سپس در طول زمان افزايشي خواهد بود.
(2007), “Inflation taxation and welfare with externalities and leisure”, Journal of money, credit and banking, No. 39, pp.