چکیده:
در اندیشه تمدنی سید منیر الدین حسینی الهاشمی، تمدن بسترساز ارتباط انسان با جامعه و طبیعت است و لازمه این ارتباط حضور تمدن هم در نحوه تأثیر انسان و جامعه بر طبیعت و هم در نحوه تأثیر طبیعت بر انسان و جامعه است. البته مناسبات و ابعاد حیات اجتماعی آنگاه وصف تمدنی مییابند که نهادینه شده باشند. اسلامیبودن تمدن به معنای جریان روشمند دین در تمامی حوزههای حیات تمدنی ـ اجتماعی بشر است. نظام مفاهیم (مفاهیم بنیادی، راهبردی و کاربردی)، ساختارهای اجتماعی، محصولات تمدنی (که بر اساس آن جریان نیاز و ارضا مدیریت میشود)، زیرساخت اساسی یک تمدن است که بر اساس آن اخلاق اجتماعی و سبک زندگی شکل میگیرد. تمدن مادی غرب اگرچه توانسته است مبتنیبر مبانی و اهداف خود لوازم تمدنی خود را شکل دهد، ولی بهدلیل جهتگیری مادیاش تمدنی رو به افول است. بر اساس اندیشه تمدنی سید منیرالدین، بهمنظور تحقق تمدن اسلامی میبایست مبتنی بر مبانی، آموزهها و اهداف اسلام ناب هم به شبکه علوم و هم به ساختارها و هم فراوردههای تمدنی دست یافت. بر این اساس در شبکه علوم اسلامی که هسته تمدن اسلامی است، دستیابی به سه لایه از دانشهای راهبردی و کاربردی ضرورت دارد که در هماهنگی نظری کامل باید زیرساخت نظری تمدن اسلامی را تمام کنند. این سهلایه نظری فقه سرپرستی، علوم اسلامی کاربردی و مدلهای اسلامی اداره جامعه هستند.
خلاصه ماشینی:
نظام مفاهیم (مفاهیم بنیادی، راهبردی و کاربردی)، ساختارهای اجتماعی، محصولات تمدنی (که بر اساس آن جریان نیاز و ارضا مدیریت میشود)، زیرساخت اساسی یک تمدن است که بر اساس آن اخلاق اجتماعی و سبک زندگی شکل میگیرد.
مهمترین و جذابترین بخش وجودی سید منیرالدین حسینی الهاشمی ـ بهعنوان مؤسس دفتر فرهنگستان علوم اسلامی ـ نه پاسخهای مبتکرانه و بدیع وی به پرسشهای مختلف کلامی، فلسفی، معرفتشناسی، اجتماعی و مدیریتی جامعه، بلکه طرح مؤمنانه و عمیق مسائل فراروی انقلاب اسلامی با رویکردی تمدنی است.
همین زمینهها سبب گردید که سید منیرالدین با برگزاری برخی از جلسههای مقدماتی در بهار سال 1362 بهطور رسمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی را تأسیس کند و آن را پایگاه فعالیتهای فکری خود قرار دهد تا مهمترین دغدغه خود، یعنی سرپرستی عینیت و پاسخگویی به شبهه اسلام در عمل را پیگیری کند (همان: 15).
براساس همین نگاه ایشان از همان آغازین حرکت خود در شکلدهی فرهنگستان علوم اسلامی گفت: «تمدن اسلامی ـ که موجب رشد انسان در همه شئون حیات و در تداوم تاریخ میباشد ـ جز بر پایههای استواری که حضرت حق فطرت رشد را بر آن قرار داده و پیامبر اکرم9 و ائمه معصومین7 به انسان ابلاغ کردهاند، نمیتواند پیریزی شود» (حسینی الهاشمی، 1361: 1)؛ یعنی او بر حاکمیت مطلق وحی بر روند مهندسی تمدنی اسلامی اعتقاد داشت و تمامی تلاش دستگاه عقلانیت را در تولی روشمند به وحی در ساخت تمدن اسلامی و ابعاد مختلف آن میدانست.