چکیده:
نوستالژي به عنوان موضوعي روانشناختي، يكي از ويژگيهاي ادبيات و هنر است كه در طول تاريخ ادبي، همواره مطرح بوده و در هيچ دورهاي از ادوار تاريخ ادبي، كم رنگ نشده است، بلكه همواره شعرايي بودهاند كه بنا به دلايلي، از جمله عدم سازش با جامعه و ياسلطه حاكم، راه غربت را در پيش گرفتهاند. بنابراين، نوستالژي در معناي عام كلمه، سـابقهاي به قدمت زندگي بشري داشته و همـواره يكي از دغدغههاي زندگي بشري بوده است. شايد دليل عمده غربت گزيني شعرا اين باشد كه شخص شاعر، برخوردار از حسي ظريف بوده كه قدرت تحليل او را نسبت به ديگر اقشار جامعه بالا برده و موجب ميشود در برابر رفتارهاي ناخوشايند حكومت و جامعه، موضعگيري نموده و راه غربت را براي خود برگزيند و اين موضوع همان است كه مقاله حـاضر با تكيه بر روش توصيفي- تحليلي در شعـر بلند الحيدري، شاعر معاصر عراقي بررسي كرده و ضمن بيان انواع نوستالژي در شعر ايشان، عوامل پيدايش اين انواع را نيز مورد تحليل قرار داده و به اين نكته دست يافته است كه مشكلات موجود در زندگي خانوادگي بلند الحيدري، شرايط روحي شاعر و ديگر شرايط موجود زماني و مكاني از جمله عوامل پيدايش اين حس نوستالژي نزد شاعر ميباشد.
Nostalgia، as a psychological notion has always been a characteristic of literature and art. It has been a matter of consideration throughout the literature history. Not only it does not fade away in any of the ages in the history of literature، but also it can be observed in the works of those poets who had to live far from their homeland due to their disagreement whether with the community or the ruling government. Therefore، the history of nostalgia dates back to the early stages of the history of mankind as it has always been one of his concerns in life. Perhaps، the main reason behind a preference of alienation among some poets is that generally، poets posses a delicate sense that makes them more competent in their analytical ability than the other members of the society. This capability enables such poets to take position against the harsh behaviors of the government and society، and thus، they prefer to migrate. This is the very issue that the present descriptive-analytical study tries to examine in the poetry of Boland Al-Heydari، a contemporary Iraqi poet. The current study also identifies different aspects of nostalgia in his poetry and investigates the factors which contributed to the development of such different nostalgic feelings. The findings of the study reveal that the poet's familial problems and his mental status، as well as his contemporary temporal and situational conditions are the major factors that resulted in a sense of mental alienation in his poetry.
خلاصه ماشینی:
"شاید دلیل عمدة غربت گزینی شعرا این باشد که شخص شـاعر، برخـوردار از حسی ظریف بوده که قدرت تحلیل او را نسبت به دیگر اقشار جامعه بالا برده و موجب مـیشـود در برابـر رفتارهـای ناخوشـایند حکومت و جامعه ، موضع گیری نموده و راه غربت را برای خود برگزیند و این موضوع همان است که مقالۀ حـاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی در شعـر بلند الحیدری، شاعر معاصر عراقی بررسی کرده و ضمن بیان انـواع نوسـتالژی در شـعر ایشـان، عوامـل پیدایش این انواع را نیز مورد تحلیل قرار داده و به این نکته دست یافته اسـت کـه مشـکلات موجـود در زنـدگی خـانوادگی بلنـد الحیدری، شرایط روحی شاعر و دیگر شرایط موجود زمانی و مکانی از جمله عوامل پیدایش این حس نوستالژی نزد شاعر میباشد.
(آل طعمۀ، ١٤٢٣:ص ٩٧) ٦- انواع نوستالژی در شعر بلند الحیدری بلند الحیدری، نیز همچون دیگر شعـرای غربت گزین عراقی، که بنا به دلایلی، از جمله مخالفت با حکومـت وقـت ، در خارج از سرزمین خود و در تبعید به سر بردهاند، از مسألۀ غم غربت در شـعر خـود بـه دور نبـوده اسـت ، بلکـه انـواع نوستالژی را تجربه و در شعر خود منعکس کرده است که در زیر به آنها پرداخته میشود: ٦-١- نوستالژی اجتماعی چنین به نظر میرسد که غربت بلند الحیدری به عنوان بذری در خانه اش روییـد و بعـدها رشـد کـرد؛ زیـرا شـکنجه و سرکوبی که این فرد، هنگام کودکیاش احساس میکرد، دلیل اغترابی شد که در درونش در مقابل جامعه شـکل گرفـت ، چرا که او مدتی در جدایی پدر و مادرش از همدیگر، با مادرش، زندگی کرده و پس از فوت مادر، دوباره به خانۀ پدری منتقل شده است و این خود موجب پیدایش عذابی در درون او شده است ."