چکیده:
پژوهش حاضر بازتابی گسترده از هماهنگی باستانشناسی و جغرافیاست. بر پایة مؤلفههای مختلف جغرافیایی، سعی شده، در قالب چهارچوبی، نقش جغرافیا در شکلگیری جوامع انسانی با دیدی گسترده بررسی و دریچهای از نقش آن در جذب و عدم جذب جوامع اولیه ارائه شود. مفهوم پیدایش جوامع اولیه را باید بر مبنای جغرافیا تحلیل کرد؛ از این منظر، به جغرافیای دشتهای کرانة شرقی الوند کمتر توجه شده است. این پژوهش سعی بر آن دارد، با بررسی انواع جغرافیا و پیامدهای شرایط زیستمحیطی، با نگرشی بر پوشش گیاهی، جانوری، و نقش آن در شکلگیری استقرارهای اولیه، به شناخت اقلیم و محیطهای طبیعی کرانههای شرقی الوند، از منظر ژئومرفولوژی و اکوسیستم در عدم جذب استقرارهای اولیه بپردازد؛ همچنین پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤالات است که «نقش جغرافیا در مطالعات باستانشناختی چیست؟» و «تأثیر جغرافیای طبیعی دشتهای کرانة شرقی الوند در عدم جذب استقرارهای جوامع چیست؟» طور کلی، آبوهوای کرانههای شرقی الوند با وجود کوههای مرتفع، رودخانهها، چشمهسارهای فراوان، و پستی و بلندیها متغیر است؛ بدینترتیب، این حوزه زمستانهایی سرد دارد و تابستانهایی کمآب و معتدل. جغرافیای کرانة شرقی الوند در گروه جغرافیای سرد و خشک است و بیانگر عدم جذب استقرارهایی از جوامع اولیه و شکلگیری جوامع انسانی از دورة مس و سنگ.