چکیده:
رفتارجنسي يك موضوع كاملا مشخص و خصوصي است كه بخش مهمي از زندگي انسان ها را دربرميگيرد و با سلامت روان و روابط اجتماعي رابطه مستقيمي دارد لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسي بدعملكردي جنسي و سلامت روان در زنان يائسه، نابارور و معتاد انجام شد. پژوهش حاضر توصيفي از نوع مقايس ه اي
بود. جامعه آماري شامل كليه زنان يائسه، نابارور و معتاد همدان و كرمانشاه بودند كه از ميان افراد جامعه 34 زن يائسه، 34 زن نابارور و 34 زن مبتلا به مصرف مواد (انتخاب شدند. ابزار نمونه گيري شامل پرسشنامه بدعملكردي جنسي زنان ( 200) و مقياس افسردگي، اضطراب و استرس لاويبوند ( 1995 ) بود. نتايج با استفاده از تحليل واريانس چند متغيري تحليل شد . يافته هاي پژوهش نشان داد تفاوت معني داري بين سه گروه نمونه در بدعملكردي جنسي، اختلال ميل جنسي، اختلال انگيختگي جنسي، اختلال ارگاسمي، اختلال درد جنسي و در خرده مقياس هاي سلامت روان وجود دارد و ميتوان گفت، زناني كه احساس حمله به طرف خود دارند، احساس لذت را از خود به صورت ناخواسته ميگيرند و سلامت روان پايين
تري دارند. به اين معنا كه در متغيير بدعملكردي جنسي به ترتيب گروه زنان يائسه، زنان معتاد و زنان نابارور از بيشترين تا كمترين درصد را به خود اختصاص دادند.
خلاصه ماشینی:
"طبق نتایج پژوهش صورت گرفته بین بدعملکردی جنسی و مولفه هـای سـلامت روان زنان نابارور رابطه وجود دارد و در زنان نابارور ٠/٦٣ افراد دچار استرس ، ٠/٧٦ افراد دچار اختلال افسردگی و ٠/٥٨ درصد افراد دچار اختلال اضطراب هسـتند کـه در بـدعملکردی جنسی آنها تاثیر گذاسته است .
طبق نتایج پژوهش صورت گرفته بین بدعملکردی جنسی و مولفه های سـلامت روان زنان معتاد رابطه وجود دارد و در زنان معتاد، ٠/٧٠ افراد دچار اسـترس ، ٠/٦٢ افـراد دچـار اختلال افسردگی و ٠/٧٤ درصد افراد دچار اختلال اضطراب هسـتند کـه در بـدعملکردی جنسی آنها تاثیر گذاسته است که نتایج با پژوهش های صـورت گرفتـه قبلـی کـه در بـالا توضیح داده شد همخوانی دارد.
طبق نتایج پژوهش صورت گرفته بین بدعملکردی جنسی و مولفه های سـلامت روان زنان معتاد رابطه وجود دارد و در زنان معتاد، ٠/٧٠ افراد دچار اسـترس ، ٠/٦٢ افـراد دچـار اختلال افسردگی و ٠/٧٤ درصد افراد دچار اختلال اضطراب هسـتند کـه در بـدعملکردی جنسی آنها تاثیر گذاسته است که نتایج با پژوهش های صـورت گرفتـه قبلـی کـه در بـالا توضیح داده شد همخوانی دارد و بر اساس نتایج ایـن پـژوهش ، پیشـنهادمی شـود کـه بـه اهمیت بیماری جسمانی و اختلالات هیجانی بیشتر توجه شود تا کیفیـت زنـدگی بـالا رود ودرتحقیقات دنباله رو، نشان داده شد بـین بـدعملکردی جنسـی بـا سـلامت روان رابطـه معکوسی وجود دارد."