چکیده:
ملتهاي ايران و عراق از روابط اجتماعي، فرهنگي، ديني، اقتصادي و سياسي، و اشتراكات دیرینة تاريخی، دينی، مذهبی، و فرهنگی برخوردارند، اما برخي بدخواهان كه افكار کوتهبین آنان در ايدئولوژي قوميتپرستي و ضد ايراني حزب بعث و رژيم صدام ریشه دارد، اين روابط حسنه را نفوذ، دخالت و حتي اشغالگري ايران در عراق ميخوانند و تلاش ميكنند به هر قيمت و وسيلهاي از گسترش دوستي و همكاري و همگرايي ايران و عراق جلوگیری کنند. اين مقاله به معرفي پيشينه، ماهيت و اهداف سياسي جريانهاي یاد شده ميپردازد و شيوههاي عمليات رواني آنها عليه ايران و دوستان ايران را در عراق بررسي ميكند، با اين هدف كه نقش مخرب آنان در عرصه ساخت عراق جديد پس از دوران حاكميت صدام، آشكارتر شود و دوستداران برادري و همگامي دو كشور عزم و اراده خود را در جهت تحقق هر چه بيشتر اين هدف انساني و اسلامي تقويت كنند.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله به معرفی پیشینه ، ماهیت و اهداف سیاسی جریان های یاد شده میپردازد و شیوه های عملیات روانی آنها علیه ایران و دوستان ایران را در عراق بررسی میکند، با این هدف که نقش مخرب آنان در عرصـه سـاخت عـراق جدیـد پس از دوران حاکمیت صدام ، آشکارتر شود و دوستداران برادری و همگامی دو کشور عزم و اراده خـود را در جهـت تحقق هر چه بیشتر این هدف انسانی و اسلامی تقویت کنند.
تکرار گروهی از احزاب سیاسی سکولار و اهل سنت عراق به نام کمیته «هماهنگی بین نیروهای ملی» نامه ای برای «جرج بوش » رئیس جمهور امریکا ارسال کرده ، در آن خواسـتار توقـف حمایـت امریکـا از دولـت نوری مـالکی و برگـزاری انتخابات پیش از موعد در عراق شدند، به این علت که : دولت مالکی توانایی جلوگیری از نفوذ ایران در عراق را ندارد و اصولا از مصالح نظام ایران دفاع میکند، نه از مصالح مردم عراق و عراق اکنون تحت سلطه نظام ایران قرار گرفته است (خبرگزاری فرانسه ، ٢٠٠٧/١٢/١٢).
٣. ایران از آنجا که مسئولان جمهوری اسلامی ایران پیش از این و از زمان جنگ تحمیلی نسبت به حزب بعـث و ماهیـت و سیاست های ضدایرانی آن آشنایی کامل داشته ، و پس از سقوط رژیم نیز، همچنان آنها را در لباس و نام های جدیـد به خوبی میشناسند، اقدامات آنان تأثیری بر ادراک و اراده مسئولان ایران برای گسـترش روابـط بـا عـراق نداشـته است ."