چکیده:
در مقاله نخست مبنای نظری حکمت صدرایی به عنوان ملاک ارزیابی تشریح شده و آنگاه منظومه فکری بوردیو مطرح و به نقد دیدگاه او مبادرت می شود. در مبنای نظری بحث اصالت وجودی فرد و جامعه ، حرکت جوهری ، مقیقت انسان، منابع شناخت، فطرت گرایی و تکامل گرایی از نظر ملاصدرا بیان شده است. و در رویکرد انتقادی بوردیو، تلاش برای از میان برداشتن ضدیت کاذب میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی، بررسی طبیعت ثانوی و تجارب جامعه شناسان درون عرصه ها به عنوان جهانی علمی و آکادمیک ، عاملان اجتماعی را شناسایی دانستن که از دلایل پیروی می کنند و نه محکومان نیروهای مکانیکی و انتخاب گران خود آگاه و اعتقاد به اینکه طبیعت ثانویه در درون فضا ها و عرصه ها شکل می گیرد و عرصه ها ساختارهایی هستند که استراتژی ها و مبارزه ها درآن رخ می دهد؛ از جمله مباحثی است که پیگیری شده است. ناتوانی در تلفیق عاملیت- ساخت و برداشت ناتمام از جامعه سنتی و مدرن و منطق رفتار در این جوامع، ارائه راهی برای برون رفت از جبر گرایی و تعینات اجتماعی از جمله مواردی است که در نقد بوردیو مورد توجه قرار گرفته و در پایان تلاش شده است با ارائه نظریه هویت فضا، غلبه احساسات؛ غلبه تعلقات اجتماعی و گزینش عقلانی و ارائه مدل حرکت فرد و جامعه گزارش دقیقتری از فرآیند تحولات جامعه انسانی ارائه گردد.
At first, this article explained the theoretical foundations of Sadraee wisdom as a criterion for evaluation, then; it discussed the Bourdieu’s intellectual system and then is criticized his approach. In discussing the theoretical foundations of authenticity of individual and society, substantial motion, human truth, knowledge, integration and development-oriented nature based on Sadra’s point of view are expressed. However, some of the issues that are addressed in Bourdieu’s critical approach are: trying to eliminate the false opposition between objectivism and subjectivism; the study of Second Nature and sociologists’ experience in different fields of study as a scientific and academic world; Social actors are known as those who follow reasoning, not those who are condemn to mechanical forces and self-aware selectors and believed that Second Nature is shaped within the space and fields; and fields are structures where strategies and fights are occurred within them. According to Bourdieu, the modernization is the process of differentiation and legal, political, intellectual, artistic, and etc self-independence (the narrow domain) from more areas of public power (wider domain)Some of the subjects that are considered in Bourdieu's critique include the inability to integrate agency-structure, incomplete understanding of traditional and modern society and logic of behavior in these communities, and offering a way to obviate determinism and social properties. Finally, it has been tried to present a more accurate report of the process of human society development by providing identity-environment theory, overcoming emotions, overcoming social belonging, rational selection, and presenting movement of individual and society model.
خلاصه ماشینی:
"در رویکرد انتقادی بوردیو، مباحث زیر مورد توجه بوده است : تلاش برای از میان برداشتن ضدیت کاذب میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی، بررسی طبیعت ثانوی ٢ و تجارب جامعه شناسان درون عرصه ها به عنوان جهانی علمی و آکادمیک ، عاملان اجتماعی را نه "شناسا"یی دانستن را شناسایی دانستن که از دلایل پیروی میکنند و نه محکومان نیروهای مکانیکی و انتخاب گران خودآگاه و اعتقاد به اینکه طبیعت ثانویه در درون فضاها و عرصه ها شکل میگیرد و عرصه ها، ساختارهایی هستند که استراتژیها و مبارزه ها در آن رخ میدهد.
ناتوانی در تلفیق عاملیت - ساخت و برداشت ناتمام از جامعه سنتی و مدرن و منطق رفتار در این جوامع ، ارائه راهی برای برون رفت از جبرگرایی و تعینات اجتماعی از جمله مواردی است که در نقد بوردیو مورد توجه قرار گرفته و در پایان تلاش شده است با ارائه نظریه هویت فضا، غلبه احساسات ؛ غلبه تعلقات اجتماعی و گزینش عقلایی و ارائه مدل حرکت فرد و جامعه ، گزارش دقیق تری درباره فرایند تحولات جامعه انسانی ارائه گردد.
پس بوردیو گرچه مبنای کار خویش را گذار از ساختارگرایی عینیت گرا و به طور خاص گذار از اندیشه های لوی اشتراوس قرار داده است که ساختارهای ذهنی را تبلور ساختارهای عینی میداند، ولی در تلفیق عاملیت و ساختار توفیق چندانی نداشته و با وجود طرح عملیات استراتژیک و رقابت با طرح فضاهای اجتماعی و عملیات درونی عرصه ها، توفیقی برای رهایی از ساختارگرایی نداشته است ."