چکیده:
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که ذیل دو دسته «ویژگیهای فراگیر» و «فرایند آموزش» بر کاربست آموزشها در سازمان اثر میگذارند. یافتههای این مقاله با استفاده از پژوهشی بهدست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمعآوری دادهها، 34 نفر شامل 13 مدیر، 12 عضو هیئت علمی و 9 نفر از کارکنان بهعنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافتهها نشان داد که عوامل مؤثر بر کاربست آموزشها در سازمان، شامل 8 عامل مربوط به ویژگیهای فراگیر قابلیتهای فردی، پیوستگی دانش، پیشزمینههای عملی، اهرمهای عملکردی، نظام دانشی شغل، محرکهای رفتاری، توانمندی ادراکشده و احساس نیاز و 7 عامل مربوط به فرایند آموزش نیازسنجی آموزشی، مواد و منابع آموزش، نقش آموزشگر، برونداد موردنظر آموزش، رویکرد و خطمشی آموزش، زمان کلاسها، پیوستگی تجارب یادگیری هستند. توجه به این عوامل میتواند سازمانها را در تحقق هدف «کاربست آموزش» یا «انتقال آموختهها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است یاری نماید
خلاصه ماشینی:
یافتهها نشان داد که عوامل مؤثر بر کاربست آموزشها در سازمان، شامل 8 عامل مربوط به ویژگیهای فراگیر قابلیتهای فردی، پیوستگی دانش، پیشزمینههای عملی، اهرمهای عملکردی، نظام دانشی شغل، محرکهای رفتاری، توانمندی ادراکشده و احساس نیاز و 7 عامل مربوط به فرایند آموزش نیازسنجی آموزشی، مواد و منابع آموزش، نقش آموزشگر، برونداد موردنظر آموزش، رویکرد و خطمشی آموزش، زمان کلاسها، پیوستگی تجارب یادگیری هستند.
واژگان کلیدی: بهسازی منابع انسانی، کاربست آموزش، انتقال یادگیری، ویژگیهای فراگیر، فرایند آموزش Training Transfer at University of Ferdosi in Mashhad: Identifying Factors Related to Trainees Characteristics and Training Process Hamideh Lotfi Mohammad Reza Ahanchian Mortaza Karami Date of receipt: 2015.
علاوه بر اینها، مستندات مربوط به سنجش اثربخشی آموزشها در دانشگاه فردوسی که طی سه سال مدنظر پژوهش بررسی شد، نشان داد که به غیر از سنجش واکنش فراگیران که برای همه دورههای مذکور انجام شده است، سنجش سطح یادگیری و تغییر رفتار که سطوح 3 و 4 هستند، همه دورهها را شامل نمیشود و تنها شمار معدودی از آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است.
مدرسان چنین برنامهای نیز باید قادر به طراحی برنامهای برای ایجاد آموزشی باشند که فراگیران نیاز داشته و بتوانند آن را مورد استفاده و پذیرش قرار دهند (یلون، فورد و آندرسون<FootNote No="58" Text="- Yelon, Ford &amp;amp; Anderson"/>، 2014).
بنسمان<FootNote No="80" Text="2- Benseman"/> (2010) در مقالهای با عنوان «انتقال مهارتهای آموخته شده به محلکار» عوامل مؤثر بر انتقال یادگیری را فراهمآوری بستری برای کاربرد محتوای آموزشی، سطح مهارت یادگیرنده، نیازها و اهداف سازمان، مربی، یادگیرندهها و میزان انگیزۀ آنها نسبت به تغییر شیوههای کار خود بیان میکند.