چکیده:
نظام حقوق بینالملل از همان ابتدا براساس بده – بستان و روابط متقابل دولتها شکل گرفته است. چنین نظامی در حوزههای حقوق ماهوی و حقوق مسئولیت، بیشتر تداعیکنندۀ ساختارهای حقوق خصوصی است و این، اصلیترین آسیب برای تحقق یک نظم حقوقی دستوری است که بتواند با تکیه بر معیارهای سلسلهمراتبی، از حقهای بنیادین افراد حمایت کافی بهعمل آورد. تحول حقوق بینالملل بهسوی نظم جدید، از ورود آرمانهای بشردوستانه به این نظام حقوقی تأثیر میپذیرد و چشمانداز آینده نشان میدهد که در پرتو چنین تحولی ممکن است ساختار حقوق مسئولیت و اجرای مسئولیت بینالمللی نیز متحول شود.
International legal order from the beginning is formed based on trade-offs and reciprocity between States. Such order in substantive law and law of responsibility، is more like private law structures and it is the main obstacle toward achieve a constitutional order that is able to adequate protection of individual fundamental rights relying on hierarchical standards. Development of international law toward a new order affected by humanitarian desires which entered into this legal system and the future outlook show that development of the structure of the law of responsibility and implementation of responsibility is possible in the light of such development.
خلاصه ماشینی:
"با اینکه حرکت جامعۀ بین المللی به ســوی «تدوین و توسـعۀ حقوق بین الملل » به عنوان یک امر مطلوب ، سـاختار شکلی این فرایند، همچنان آنالوگ باقی مانده اســت و هر دولت ، در برابر دولت دیگر، فقط تا جایی تعهد میپذیرد که آن دولت نیز به همان ترتیب ، متعهد شــده باشــد و بدین وســیله ، یکجانبه نبودن تعهدات تضــمین میشــود (همـان : ٢٢)، یعنی تعهدات مندرج در معاهدات بین المللی چهره ای «یک در برابر یک » دارند و به عبارت دیگر هر معاهده ـ هرچند با تعداد اعضای بسیاری ـ در واقع به مجموعه ای از معاهدات دوجانبه براساس فرمول ریاضی زیر تفکیک پذیر است : A treaty with (n )members=(n-1)+(n-2)+(n-3)+…+(n-(n-1)) treaties (n) : Members of a treaty به زبان ســاده ، آنچه در عالم واقع به عنوان «یک معاهدة واحد» با تعدادی عضــو (مثلا ١٢٠ دولت ) دیده میشـود، از نظر تکنیک حقوقی بین المللی به تعداد بسیاری معاهده تفکیک میشود که در این مورد عبارت اسـت از ١١٩+١١٨+١١٧+....
بدین ســـان ، حقوق معاهدات به عنوان معمول ترین روش ایجاد قواعد حقوقی بین المللی، نمونۀ بارز چنین ســاختاری اســت که وضـعیت آنالوگ خود را حتی در هنگام پذیرش معاهدات جهانشـمول نیز حفظ میدارد، و هر «حق شرط » اعلام شده از سوی یک دولت ، معاهدة واحد را بـه چنـدین معاهده تبدیل میکند؛ زیرا تعهدات دولت ها در برابر «یکدیگر» و محدود به حداقل تعهدات پذیرفته شده از سوی «طرفین » است (اصل معاملۀ متقابل )."