چکیده:
درحالیکه در شرایط جنگی، امداد به آسیبدیدگان با استناد به مقررات الزامآور حقوق بشردوستانه اغلب به سهولت صورت میگیرد، مقررات مشابهی در شرایط حوادث طبیعی وجود ندارد و خلأ قانونی در این مورد، زمینۀ سوءاستفاده از اصول سنتی حاکمیت و عدم مداخله برای جلوگیری از امدادرسانی بینالمللی را فراهم میسازد. در این میان، حقوق بینالملل پاسخ به حوادث بهعنوان رشتهای نوظهور از حقوق بینالملل عمومی، بهدنبال رهیافتی بر مبانی ارائۀ کمکهای بشردوستانه در چنان حوادثی است و دکترین مسئولیت به حمایت، زمینۀ مناسبی بدین منظور بهنظر میرسد. از سوی دیگر، جامعۀ بینالمللی در مورد قابلیت اعمال دکترین مسئولیت در وضعیت بروز حوادث طبیعی به اجماع نرسیده است و با این حال، نتایج این پژوهش نشان میدهد که حتی در فرض امکان حصول اجماع جامعۀ بینالمللی مبنی بر شمول این دکترین به حوادث طبیعی نیز، بهخودیخود، تحول شایان توجه و اثربخشی در امدادرسانی بینالمللی به آسیبدیدگان از چنان حوادثی ایجاد نخواهد شد.
While in combat conditions، assistance to victims، citing the provisions of binding humanitarian law، often easily takes place، but there are no similar provisions in terms of natural disasters، and legal vacuum in this case، provides a fertile ground، for abuse of the traditional principles of sovereignty and non-intervention، in order to prevent international relief. In the meantime، international disaster response law as a new branch of public international law، is looking for log-on the basics of humanitarian assistance provided in such events، and the doctrine of the responsibility to protect، seems an appropriate field، for this purpose.
On the other hand، the international community is not reached a consensus about applicable the doctrine of the responsibility to protect in the case of disasters، and however، results of this study suggests that even on the assumption of the possibility of attainment a consensus by the international community for inclusion of this doctrine to natural disasters، will not creat a significant and effectiveness change in the international relief to the victims of such events، by itself.
خلاصه ماشینی:
"، شکسـت مـذاکرات ارکـان مختلـف سـازمان ملـل متحـد بـرای دسترسی نیروهای امدادرسان بین المللی به آسیب دیدگان توفان عظیم نارگیس و ممانعت جدی دولت نظامی میانمار در این خصوص ، در تاریخ هفتم می، برنـارد کوشـنر١، وزیـر امـور خارجـۀ فرانسه ، پیشنهاد کرد که شورای امنیت سازمان ملل متحد، با استناد به دکتـرین مسـئولیت بـه حمایت ، نسبت به صدور مجوز برای تحویل ایمن کمک های خارجی به آسـیب دیـدگان حادثـه ، حتی در فـرض عـدم رضـایت دولـت برمـه و میانمـار، اقـدام کنـد Cyclone Nargis and the) (٤ :٢٠٠٨ ,Responsibility to Protect.
Luck)؛ درحالیکـه موافقـت دولـت برمـه بـا دسترسـی بـه کمـک هـای بشردوستانۀ جامعۀ بین المللی (هرچند محدود)، نشان از این دارد که این دولت ، قصد و تعمـدی به قتل یا نابودی مردم خود نداشته و با این وصف ، موضوع ، از شمول ایـن عنـوان خـارج اسـت (Responsibility to Protect – Engaging Civil Society, 9 May 2008) به علاوه در مذاکرات در مورد پیشنهاد برنارد کوشنر وزیر امور خارجۀ فرانسه مبنی بر استناد به دکترین مسئولیت به حمایت برای کمک به آسیب دیدگان از توفان نارگیس ، چنین اسـتدلال شد که تصمیم احتمالی جامعۀ بین المللی به دخالت نظامی در برمه ، دولت این کشور را هراسان خواهد کرد و آن دولت را به مقاومت بیشتر در مقابل دسترسـی امدادرسـانان بـین المللـی وادار خواهد ساخت ؛ با این وصف ، اوضاع برای جامعۀ بین المللی، دولت برمه و حتی آسیب دیـدگان از توفان نارگیس ، سخت تر و پیچیـده تـر خواهـد شـد Engaging –Responsibility to Protect ) (٢٠٠٨ May ٩ ,Civil Society و حتی اگر جامعۀ بین المللی فقط مصمم بـه رسـاندن ملزومـات اولیۀ زندگی از طریق هوا و به وسیلۀ هلیکوپتر یا قایق هم باشد، ممکن است جنگـی تمـام عیـار میان جامعۀ بین المللی و دولت نظامی برمه شعله ور شود که آثار آن ، به خودیخود، بر مردم ایـن کشور، مخرب تـر و وخـیم تـر از وضـعیت قبـل از آن خواهـد بـود March ٢٦ ,Gareth Evans) ."