چکیده:
«صفوه الصفا» كتابي عرفاني است كه «ابن بزاز» در قرن هشتم آن را در شرح كرامات شيخ صفي الدين اردبيلي (650- 735 ه.ق) تاليف نمود. اين كتاب كه در اواخر دوره مغول نگارش يافته، همواره به عنوان يك سند تاريخي به شمار مي رفته است؛ زيرا بيانگر ويژگي هاي عرفان و تصوف اين دوره به ويژه غرب ايران بوده است. احراز هويت شخصيت هاي اين كتاب كه برخي تاكنون به هيچ نحو بررسي نشده اند، اطلاعات ما را درباره زنان صوفي و عارف پيش از صفويه افزايش مي دهد. در اين جستار با غور و استقصايي كه مبتني بر كتاب «صفوه -الصفا»ست، نقش موثر زنان در اين دوره نمايانده شده است. زناني كه برخي از آنان جزء عارفان و مريدان شيخ صفي بودند و برخي علاوه بر گرايش هاي عرفاني به دليل تاثيرگذاري بر حكومت و اجتماع، در تاريخ اين دوره حائز اهميت اند. در اين پژوهش پس از مقدمه، با ذكر نمونه هايي از حكايت هاي «صفوه الصفا» كه به زنان غالباً ناشناخته اشاره دارد، پانزده زن در دو حوزه عرفان و سياست شناسانده شده اند و نيز به بررسي جايگاه و نقش زن در آن دوره با توجه به دو مقوله عرفان و سياست پرداخته شده است.
Safvat al-safa is one of the mystical books in the 8th century written by Ebn e Bazzaz about the characteristics of Sheikh Safi Ardabili. This book، written in late Mongol era، has been always considered as a historical document because it illustrates the features of Mysticism and Sufism in that era especially in the west of Iran. Discovering the identity of the characters in the book while some of which have not been studied so far، gives us more information about Mysticism before the advent of Safavid. By studying the book Safvat- al-safa، we figure out the effective role of women in this era. Some of them were mystics or disciples of sheikh Safi and some of them were prominent characters in that era due to their influence on the government and society، besides their mystic trends. In this research، after the introduction، by presenting examples from stories in Safvat al-safa، 15 women are introduced in two fields of mysticism and politics ، and their roles in these fields are studied.
خلاصه ماشینی:
برخی زنان که درباره آنان سخن به میان آمده، تا قبل از ملاقات با شیخ صفی نیـز از عارفان و به قول ابن بزاز از ریاضت کشیدگان بودند؛ به گونـه ای کـه شـیخ صـفی دربـاره کرامات و شناساندن آنان به دیگران، توصیه ها می کرد.
در ایـن بخـش بـه معرفـی زنـان صوفی بر پایة روایات «صفوة الصفا» می پردازیم : دولتی شیخ صفی نیز همانند برخی عارفان از جمله ذوالنون و ابن عربی تحت تربیـت زنـان صوفی مسلکی قرار داشت که جزء نزدیکترین وابستگان وی بودهاند؛ در هدایت ذوالنون، خواهرش نقش فراوانی داشته است (حسینی ، ١٣٨٨الـف : ١٥٢) و نیـز اسـتاد ابـن عربـی در تصوف «فاطمه بنت المثنی » بوده که خود را مادر الهی ابن عربی می نامد (همان).
در این قسمت به زنانی اشاره می شود که بدون ذکر نام، از بزرگی یا کرامات آنان یـاد شده است ، از جمله : مادر شمس الدین محمد یکی از زنان عارف، حرم شیخ زاده جمالالدین ، مادر شمس الـدین محمـد، نـوة شـیخ زاهد گیلانی بود.
هر چند در اغلب کتـب تاریخی نام این زنان آمده، در «صفوة الصفا» به ارادت خاص آنـان بـه شـیخ صـفی اشـاره شده است که در بخش بعدی، برخی حکایت های مربوط به آن ذکر می شود.
در کتــابهــای تــاریخی و تــذکرههــا کمتــر بــه ارادت بغدادخاتون به شیخ اشاره شده است ؛ اما در «صفوة الصفا» از لابه لای حکایت های مختلف ایـن کتاب، وی را زنی مرید شیخ صفی می یابیم (ابن بزاز، ١٣٧٣: ٣٤٨، ٣٥٧، ٧١٢ و ٩١٢).