چکیده:
علیت از مسائل زیربنایی فلسفه بوده که از دیرباز موردتوجه و بررسی فیلسوفان قرار داشته است. علیت در نگاه برخی فیلسوفان، با ضرورت و قطعیت گره خورده است. در این نوشتار، نشان خواهیم داد که اگرچه به دو گونهی پیشینی و پسینی، سعی در اثبات علیت شده است، این تلاشها ناکام ماندهاند. اصل ضرورت و قطعیت در زندگی و اثبات وجود آن در عالم خارج، در طاقت بشر نیست، چون عالم وجود، با ضرورت گره نخورده است. تفسیر دقیق علیت همان تحقق تأثیر و تأثر غیرقطعی، میان دو امر متعاقب است که تعاقب آنها تا زمان حال، به هم نخورده است. علیت به معنای تأثیر و تأثر، بدیهی است، اما قطعیت و ضرورت از دل آن بیرون نمیآید.
خلاصه ماشینی:
"معنای سوم علیت : رابطه ی علت و معلول، تعاقب زمانی باشد، اما تعاقبی که نظم میان متقدم و متأخر به هم نخورد؛ بدین معناکه مشاهدات ما دوام تعاقب را تا زمان حال تأیید می کند و ما نمی توانیم جای متقدم و متأخر را تغییر دهیم و فرض جابه جایی آنها برای ما معقول نیست ؛ یعنی علاوه بر توالی ، گونه ای تأثیر و تأثر بین متقدم و متأخر وجود دارد؛ اگرچه به نحو قطعی و ضروری نیست .
در این نگاه، به زبان کانتی می توان گفت اگر ضرورت و قطعیت از عالم خارج به دست نمی آید و ماقبل تجربه کشف می شود، نه با تجربه و رجوع به جهان خارج، پس با چه مجوزی آن را بر جهان خارج تحمیل می کنیم ؟ آیا حکمای مسلمان می توانند به گونه ی کانتی بگویند چون پیش فرض فکری ماست ، و قائل به مقوله ی پیشینی علیت گردند؟ به تعبیری، ادعا این است که اثبات اصل علیت پسینی نیست ، پس اگر به نحو پیشینی و ماقبل تجربه اثبات می شود، با چه توجیهی بر امور پسینی بار می گردد؟ برخی فیلسوفان مسلمان ذیل مباحث علت و معلول، به گونه ای سخن گفته اند که تا حدودی بداهت این اصل فهمیده می شود (٣، ص: ١٠٧؛ ١٥، ص: ٢٣٥).
بنابراین معنای سوم که در ابتدای این نوشتار بحث شد، تقریر دقیق از علیت است ؛ یعنی رابطه ی علت و معلول تعاقبی است ، اما تعاقبی که نظم میان متقدم و متأخر به هم نخورد؛ بدین معناکه مشاهدات ما دوام تعاقب را تا زمان حال تأیید می کند و ما نمی توانیم جای متقدم و متأخر را تغییر دهیم و فرض جابه جایی آنها برای ما معقول نیست ؛ یعنی علاوه بر توالی ، گونه ای تأثیر و تأثر بین متقدم و متأخر وجود دارد، اگرچه به نحو قطعیت و ضروری نیست ."