چکیده:
نظام سرمايه داري، از طريق عوامل ارادي و غير ارادي، در راستاي بازتوليد خود، برنامه هايي را به گونه اي مدون و غير مدون، طراحي و دنبال مي نمايد و با عملياتي كردن آن ها تلاش دارد تا از مانايي باز نماند ودراين بستر به تقويت و بازتعريف «معناها و بودن» هايي مي پردازد تا «شدن هاي» مطلوب را نظاره گر باشد. ودر پي نشانگاهايي مي باشدكه با عبور از آنها دچار دگرگوني و صيرورت مورد نياز شوند .بنابراين اين سوال مطرح مي باشد كه چرا و چگونه اين نظام ماندن و بودن خود را ،از طريق برساختن هويت مطلوب دنبال مي كند ودرصددتثبيت آن مي باشد؟ شايد اين پاسخ را بتوان داد كه ورود به عرصه هويت ها و برسازي و واسازي آنان مي تواند ماندن اين نظام را در پي داشته باشد كه دراين فرايند ازابزار هايي كه اين هدف را برآورده مي كند ، صحبت شده است .دراين پژوهش از مكتب گرامشي به عنوان چارچوب نظري استفاده شده و با شناخت اين نظام و چگونگي برساخته شدن هويت ها به مصداق هايي از تغيير در حوزه هاي مختلف هويتي و ايجاد هويت كاذب و مطلوب،در جهت بازتوليد خود، پرداخته شده و سپس به آسيبهاي هويتي ناشي از حاكميت و رسوخ مولفه هاي نظام سرمايه داري در جامعه ايران و اثر آن بر هويت ملي،اهتمام مي ورزد.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش از مکتب گرامشی و فرانکفـورت بـه عنـوان چارچوب مفهومی استفاده شده و با شناخت این نظام و چگونگی برساخته شدن هویت ها، به مصداق هایی از تغییر در حوزه های مختلف هویتی نظام سرمایه داری و ایجاد هویـت کـاذب و استادیار گروه روابط بین الملل ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران ، ایران hadiajili@yahoo.
در واقـع هـدف مـا بیـان ایـن نکتـه اسـت کـه چـون نظ ام سرمایه داری برای بقای خود نـاگزیر از تغییـر و دسـتکاری در سـبک زنـدگی جوامـع اسـ ، ابزارهای نوین ارتباطی در اختیار دارد و هویت ها نیز فضامند شده اند، بنابراین هویت و سـبک زندگی جوامع از جمله جامعه ایرانی را با چالش هایی روبـه رو سـاخته اسـت کـه نشـان هـای فراوانی از آن نمودار است .
فرهنگ ملی ایران بر مؤلفه هایی استوار است که ناظر بر بینش ، نگرش و سـبک زنـدگی مخصوص ایرانیان است ، اما با ورود هویت شکننده نظام سرمایه داری، فرهنگ ملی ایرانیـان در معرض تهدید قرار گرفته است و نشانه هایی از آن در جامعه هویدا شده است کـه در صـورت استمرار، شاهد گسترش هرچه بیشتر چالش و آسیب فرا روی فرهنگ ملـی و سـبک زنـدگی خواهیم بود؛ بنابراین در پاسخ به این سوال که چرا نظام سرمایه داری لازمه اش تغییر هویت هـا است و چگونه این هویت ها تغییر مییابند، به این نتیجه دست یافتیم که بقای این نظام ایجاب میکند که هویت ها را تغییر دهد و هویت های دلخواه خود را برسازد و با توجه به قدرت ، ابزار و توانمندیهایی که از آن بهره مند است ، چگونگی وقوع این تغییـرات نیـز بـرای آن میسـر و شدنی میشود."