چکیده:
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. بر این اساس، وی گزارههایی همچون «سقراط وجود دارد» را درست ـ ساخت نمیداند و در تلاش برای ارائة شکل صحیح آن، به صورت نمادین، وجود را به جایگاه سور منتقل میکند. با معیار قرار دادن دیدگاه ملاصدرا روشن میشود که برخلاف گمان فرگه، اولاً اصل در گزارههای وجودی، شخصیه بودن است و ثانیاً مفاد گزارههای وجودی، ثبوت الشیء است نه ثبوت شیء لشیء و ثالثاً، اینکه از پیشفرضهای قول به اینهمان بودن این گزارهها اصالت وجود است که فرگه منکر آن است.