چکیده:
از آنجا که ناراستی و دروغ ـ مانند سایر رفتارهای انسان ـ حاصل برخورد نیروهای انگیزشی مثبت و منفی است، میتوان آن را به کمک تحلیل اقتصادی، ارزیابی کرد. زیرا علم اقتصاد، علم مطالعۀ رفتار عقلایی و انگیزههاست. دروغ، القای یک باور غلط با هدف گمراهکردن مخاطب به هر شکل ممکن است. کسی که دروغ میگوید، «انتظار کسب منفعت» کوتاهمدت از این عمل را دارد. چون میداند که هر اقدامی و از جمله دروغ، خواه ناخواه هزینه دارد. مثلاً دروغگو میداند که حقیقت دیر یا زود فاش میشود و بر او هزینه تحمیل میکند؛ اما به امید کسب منفعت کوتاهمدت، دروغ میگوید. دروغ، انباشت سرمایۀ اعتماد را کاهش میدهد؛ هزینۀ مبادله در فضای کسب و کار را زیاد میکند؛ و موجب شکلگیری تعادلهای ناکارا میشود که همگی عواملی برای کاهش رفاه هستند. این مقاله، ادبیات علم اقتصاد در باب دروغ را مورد توجه قرار میدهد و آن را از منظر آسیبرسانی به سرمایۀ اجتماعی، از بینبردن کارکردهای مورد انتظار نهادها، افزایش هزینۀ مبادله و نیز ایجاد اطلاعات نامتقارن بررسی میکند. در پایان نیز با ارائۀ مدلی، نشان داده میشود که دروغگویی دولت در مورد نرخ تورم، موجب کاهش رفاه جامعه میشود.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ادبیات علم اقتصاد در باب دروغ را بررسی میکنیم و آن را از منظر آسیبرسانی به سرمایۀ اجتماعی، ازبینبردن کارکردهای مورد انتظار نهادها، افزایش هزینۀ مبادله، و نیز ایجاد اطلاعات نامتقارن وامیکاویم.
از آنجا که دروغ تأثیرات خارجی منفی دارد، برای مثال دروغگفتن یک فرد اعتماد عمومی همۀ افراد را کاهش میدهد، منحنی هزینۀ نهایی اجتماعی بالاتر از هزینۀ نهایی خصوصی قرار میگیرد، به این معنی که حتی در کوتاهمدت، جایی که عوامل افق بلندمدت را لحاظ نمیکنند، دروغ از منظر اجتماعی توجیه اقتصادی ندارد.
مطالعات متعددی در خصوص سرمایۀ اجتماعی، مذهب، و تأثیرش در توسعۀ اقتصادی انجام شده است که میتوان به گلاه و ووریس (Glah and Vorhies, 1989)، گریر (Grier, 1997)، پالدام (Paldam, 1999)، و مککلری و باروز (McCleary and Barros, 2003) اشاره کرد.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که شاخصهای سرمایۀ اجتماعی (شامل اعتماد و شبکهها) و شاخص کیفیت دولت با یکدیگر و نیز با عملکرد اقتصاد، که از طریق شاخصهای GDP سرانه، بهرهوری نیروی کار، و مخارج تحقیق و توسعه (R&D) اندازهگیری شده است، در ارتباط مثبت قرار دارد.
از جملۀ اولین مطالعات در این زمینه میتوان به مطالعۀ کورمندی و مگوییر (Kormendi and Meguire, 1985) اشاره کرد که به بررسی سرمایۀ اجتماعی دولت و رشد اقتصادی پرداختهاند.
با توجه به آنچه در این مقاله گفته شد، اگرچه دروغ در کوتاهمدت منافعی برای افراد یا دولت دارد، اما در بلندمدت موجب کاهش رفاه و ناکارآیی در اقتصاد میشود.