چکیده:
فضا به عنوان یکی از واقعیت های جهان مادی، تاکنون اندیشه ورزی های پردامنه ای را برانگیخته است. ادوارد سوجا در پس فضااندیشگی خود، برای فضا سه بعد برشمرده است: نخست «فضای فیزیکی»، دوم «فضای ذهنی» و سوم «فضای اجتماعی». فضای سوم، فضایی است که از طریق آن شهروندان با شکل دهی حرکتی موسوم به «فراملت» از خواست های دولت به روشی ظریف امتناع می ورزند. در این مقاله، تلاش شده است تا پس از تبیین مفهوم «فضای سوم» و شرح مصادیقی از نواحی روستایی ایران، به بحث «فراملت» و چگونگی ارتباط آن با مقوله ی فضای سوم پرداخته شود که در این خصوص، حرکت فراملت حاصله از فضای سوم در شهر-ناحیه های پسااستعماری بمبئی، ژوهانسبورگ و سنگاپور نیز تحلیل شده است. گرچه« عقاید گروه های حاکم در هر عصری ایده حاکم است و گروهی که حکمرانی نیروی مادی جامعه را دارند، همزمان حاکم نیروهای فکری نیز هستند، اما در شهر-ناحیه های پسااستعماری، ایده های حاکم نه در رقابت آشکار با واقعیت متمرد شهر- ناحیه پسااستعماری، بلکه با ظرافت خاص، خود را حاکم کرده است. در نتیجه فضای سومی ایجاد شده است که ماهیت متمردانه و پویای »فراملت« را نهفته دارد. سه فرم متفاوت فضای اجتماعی و فضای سوم سه شهر-ناحیه بمبئی، ژوهانسبورگ و سنگاپور مبین این است که شهروندان می توانند ساختارها را در راستای تضعیف، رفع و حذف محدودیت های تحمیلی، جهت دهی کنند. در بمبئی این فضا خود را به صورت اختلاط، در ژوهانسبورگ در غالب فضای زیرزمینی و در سنگاپور با تمرد زبانی نشان می دهد. از طریق فضای سوم، شهروندان امیال و خواست دولت ها را دور می زنند و منبع جنبشی موسوم به فراملت به ویژه در جایی هستند که رقابت آشکار با خواست قدرت حاکم به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میسر نیست.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، ایشان ، فضای سوم را به عنوان جایگزینی برای فضای دوگانه یا اشکال مادی و ساخت ذهنی و با دیدی متفاوت پیشـنهاد مـیکنـد (٨٢-١٩٩٦٧٠,Soja) کـه در آن ، شهروندان ساختارها را جهت دهی کرده و به خدمت میگیرند؛ فضای سوم خود را با اشـکال مختلـف اولین و دومین فضای شهر سازگار میسازد؛ فضای سوم ، جهان زندگی ذهنی و واقعی تجربیات اسـت ؛ فضایی که از طریق آن شهروندان با شکل دهی حرکتی موسوم به "فراملت "٤ از خواست های دولت به روشی ظریف امتناع میورزند.
یک فضامندی مادی و "فیزیکی" که به طور مستقیم به روش تجربی قابـل درک است : در موقعیت های مطلق و نسبی اشیاء و فعالیـت هـا، موقـع هـا و مقرهـا، در الگـوی توزیـع ، طراحیها و تفکیک گروه پدیده های مادی شده در سراسـر فضـاها و مکـان هـا، در جغرافیاهـای قابـل ترسیم و واقعی جهان زندگی ما که از فضای حسی و رفتاری (حباب ها) که به طور نامحسوسی زندگی ما را احاطه کرده است ، تا سازمان های فضایی پیچیده فعالیت های اجتمـاعی کـه فضـای عمـل مـا در 1 analytical deciphering 2 Perceived Space خانواده ، محله ، روستا، شهر، ناحیه ، کشور، دولت ، اقتصاد جهان و ژئوپولیتیک جهانی را تشـکیل مـی- دهد، متفاوت است (٨٢-١٩٩٦٧٠,Soja).
بنا به ادعـای مـارکس ، که "عقاید گروه های حاکم در هر عصری ایده حاکم است ، گروهی که حکمرانی نیروی مادی جامعه را دارند، همزمان حاکم نیروهای فکری نیز هستند"(٢٠٠٤٦٤,Engels &Marx )، در شـهر-ناحیـه هـای پسااستعماری، ایده های حاکم در هر جایی پذیرفته شده است اما این ایده هـا نـه در رقابـت آشـکار بـا واقعیت متمرد شهر- ناحیه پسااستعماری، بلکه با ظرافت خاص ، خود را حاکم کرده اسـت ."