چکیده:
طبق نظریه علّی معرفت، باید بین معلوم (مدرک) و فاعل شناسا (مدرک) یک رابطهی علّی برقرار باشد. از سوی دیگر، افلاطونگرایی مستلزم قبول هستیمندهایی است که فاقد قدرت علّیاند و بنابراین نمیتوانند مدرک و معلوم ما باشند. این تعارض را اصطلاحا «مساله دسترسیپذیری معرفتی» مینامند. جیمز رابرت براون، فیلسوف معاصر آمریکایی، مدعی است که این مساله را حل کرده است. او نخست با توسّل به مثال نقض EPR استدلال میکند که نظریه علّی معرفت معتبر نیست و بنابراین لازم بودن شرط قدرت علّی برای حصول معرفت منتفی است (دلیل نقضی). سپس با فرض وجود یک قوه ادراکی به نام «چشم ذهن» تلاش میکند تا دسترسی غیرعلّی به هستیمندهای ریاضیاتی را معقول جلوه دهد (دلیل حلّی). اما هیچکدام از دو استدلال براون قابل دفاع نیستند و مشکل دسترسیپذیری همچنان باقی است. زیرا این مدعا که «نتایج آزمایش EPR را نمیتوان بر اساس رابطه علّی بین مدرک و مدرک تبیین کرد»، مستلزم افراز دامنه مصادیق معرفت علمی به دو زیر مجموعه معرفت علّی و کوانتومی است، نه بی اعتباری نظریه علّی معرفت. یعنی دسترسی به نتایج EPR را شاید با رابطه علّی و فیزیک نسبیت نتوان تبیین کرد اما به هر حال یک پشتوانه علمی دیگر دارد: نظریه کوانتوم. در حالیکه نظریه علمی مشابهی وجود ندارد که هستیمندهای ریاضیاتی را در دسترس علمی ما قرار دهد. از سوی دیگر، استعارهی چشم ذهن صرفا ارزش تبیینی دارد نه توجیهی. روشن است که مشکل دسترسی را نمیتوان با توسّل به وجود ناموجه یک قوهی شناختی حل کرد.
According to the causal theory of knowledge, there must be a causal connection between the knower's belief and the fact known. On the other hand, Platonism requires accepting the things that have not causal power, and so mathematical entities cannot be objects of our knowledge. This conflict is called “the problem of accessibility”. Brown, contemporary American philosopher, claims that he has solved this problem. First, he appeals to EPR experimentation, as a counterexample, and argues that the causal theory of knowledge is not correct. Then, he concludes that the condition of the causal connection is not necessary for knowledge. On the other hand, he assumes that there is a perceptual faculty, called “mind’s eye", and tries to show that there is a non-causal access to the mathematical entities. But neither of these two arguments is tenable. Because even if “the results of EPR cannot be explained on the basis of causal relation between the knower and the known” we cannot conclude that the causal theory of knowledge is not correct. We can only draw that the realm of scientific knowledge is divisible into two sub-realm: causal and quantomic. Therefore EPR, although may not be explained by theory of relativity, have another scientific support. While, there is no similar scientific theory for mathematical entities. On the other hand, mind’s eye only has explanatory role, not justificatory. It is clear that the access problem cannot be solved by appeal to unwarranted supposition of perceptual faculty.
خلاصه ماشینی:
"نقد استدلال براون: اولاحداکثر نتیجه ای که میتوان از آزمایش EPR گرفت این است که معرفت علمی ، در فیزیک ، لزوماعلی نیست ، یعنی لزومابا نظریه علی معرفت قابل تبیین نیست و برای تبیین فلسفی برخی از مشاهدات باید به فکر نظریه دیگری بود.
در واقع ما هم چنان که بین دو نوع دسترسی تمایز قائل شدیم و گفتیم دسترسی گاهی مستقیم و گاهی نیز غیرمستقیم است ، میتوانیم دسترسی معرفتی به جهان فیزیکی را نیز، به حصر استقرایی، به دو نوع عمده ی نسبیتی و کوانتومی تقسیم میکنیم و هر دو را در ذیل دسترسی علمی قرار میدهیم : / این تمایز چیز عجیبی نیست و ما جایگاه این دو نوع دسترسی را میتوانیم در نقشه انواع معرفت ، که فلسفه علم و معرفت شناسی کلاسیک در اختیار ما قرار میدهد، به راحتی نشان دهیم : / بنابراین ما گرچه در EPR به نوع اسپینها در حالت کوانتومی دسترسی نسبیتی یا علی نداریم اما دسترسی کوانتومی داریم .
براون گاهی به گونه ای استدلال میکند که گویا قصد دارد با توسل بر استنتاج از بهترین تبیین وجود چشم ذهن را استنتاج کند: «در هر حال، مگر مدعای افلاطونگرایی چیست ؟ مدعا تقریبا از این قرار است : ما صاحب معرفت ریاضی هستیم و نیاز داریم که این معرفت را تبیین کنیم ؛ حال بهترین تبیین آن است که اعیان ریاضی وجود دارند و ما میتوانیم آنها را «ببینیم ».
زیرا اولا نتایج آزمایش EPR را گرچه ممکن است نتوان با فرض وجود رابطه علی بین مدرک و مدرک تبیین کرد اما این به معنای افراز دامنه مصادیق معرفت علمی به دو زیر مجموعه علی و کوانتومی ______________________________________________________ 1."