چکیده:
ابن عطاءالله اسکندرانی شاذلی به عنوان اولین نگارنده اندیشه های شاذلیه و گسترش دهنده این افکار شناخته شده است. اندیشه هایی که تماما بر مبنای اسقاط تدبیر مفهوم پیدا می کنند. ابن عطاء، سالک را در ابتدای سلوک از تدبیر کردن منع می کند؛ چون اراده انسان در برابر اراده خداوند هیچ است و انجام تدبیر، حجابی برای سلوک ایجاد می کند. مقامات نه گانه ابن عطاء -یعنی توبه، زهد، صبر، شکر، خوف، رجاء، رضا، توکل، و محبت- اگر با اصل اسقاط تدبیر همراه شوند، صحت پیدا می کنند و حتی آخرین مقام یعنی محبت در نزد او کامل ترین مقام نیست؛ به دلیل آن که در مقام پایین تر آن یعنی رضا، اصل اسقاط تدبیر چشم گیرتر است و سالک در آن هیچ اراده ای از خود ندارد. احوال پنج گانه مد نظر او انس، قبض، بسط، فنا و بقا هستند. ابن عطاء رابطه میان مقامات و احوال و اعمال را این گونه روشن می کند که عمل نیکو نتیجه حال نیک است و حال نیک به سبب تحقق کامل مقامات در وجود سالک رخ می دهد و در نهایت تمام این راه سیرو سلوک به معرفه الله خواهد انجامید.
خلاصه ماشینی:
"ابن عطاء این نوع تدبیر را برای محکم کردن عزم و نیت در طی طریق و رسیدن به نهایت راه مؤثر میداند و معتقد است که انجام دستورات خداوند و اطاعت و بندگی او بدون داشتن نقشه راه و در نظر گرفتن احتمالات مقدور نیست که این امر نیز نیاز به تفکر در آینده امور دارد؛ پس این تدبیر پسندیده به سالک کمک بسیاری میکند؛ اما آن چه که باید از آن بر حذر بود، تدبیر ناپسنداست .
اسقاط تدبیر باید در نظر داشت که منظور ابن عطاء از اسقاط تدبیر در افکار، این نیست که سالک تمام زندگی و معاش خود را کنار بگذارد، بلکه انسان باید با ایمان و اطمینان در برابر ترس ها و ناراحتیها و غم ها ظاهر شود و از بندگی خلق آزاد شود و تدبیری را که مخالف اراده خدا و موافق لذت های نفسانی است ، رها کند و مشتاق زیاد شدن اسباب زندگی نباشد.
در نظر ابن عطاء، دو صفتی که در این آیه به نفس ، داده شده است ـ یعنی طمأنینه و رضا ـجز با اسقاط تدبیر ممکن نخواهند بود و مطلب را این گونه شرح میدهد که ترک تدبیر در برابر خدا و اعتماد داشتن به حسن تدبیر او باعث خواهد شد که نفس از خداوند رضایت داشته باشد؛ در نتیجه تسلیم اوامر او خواهد شد و به انجام آنها مشغول میشود، تا این که به خاطر ربوبیت و سرپرستی خداوند به آرامش میرسد."